Sunday, 7 July , 2024
امروز : یکشنبه, ۱۷ تیر , ۱۴۰۳ - 1 محرم 1446
امروز : یکشنبه, ۱۷ تیر , ۱۴۰۳ - 1 محرم 1446
آخرین اخبار »
- اولین پیام پزشکیان خطاب به مردم پس از اعلام نتایج انتخابات: این تازه آغاز همراهی ماست / مسیر دشوار پیشرو جز با همراهی، همدلی و اعتماد شما هموار نخواهد شد / سوگند میخورم که در این راه تنهایتان نخواهم گذاشت؛ تنهایم نگذارید
- «مسعود پزشکیان» نهمین رییسِ جمهور ایران شد
- تحلیلی کوتاه از بازی همستر کومبات
- نسبت ما و انتخابات
- رابطهی عشق و نفرت نسبت به قدرت غالب
شناسه خبر : 14300
پرینتخانه » فرهنگی, یادداشت
تاریخ انتشار : ۲۵ مرداد ۱۴۰۱ - ۸:۵۷ | | ارسال توسط : مدیر سیمره
سایهی خاموش غزل/ برو که هیچکس ندا به گوش کر نمیزند!
یلدا ابتهاج، خبر داد که شاعر برجستهی ایران، هوشنگ ابتهاج در بیمارستان کلن آلمان درگذشت. خبری که سوگ و اندوه سترگ دوستداران، سایه را به دنبال داشت. او در شعر و هنر معاصر ما، جایگاه بلند و دستنیافتنی دارد. ابتهاج در زندگی پرفراز و فرود خود، آثاری مانا و سرودههایی را به یادگار نهادهاست که ترجمان، روح سرکش او هستند.
ششم اسفند سال۱۳۰۶ خورشیدی در رشت، کودکی زاده شد که نامش را امیرهوشنگ نهادند و بعدها در حوزهی شعر و موسیقی ایران، برومند و با تخلص سایه، ماندگار شد. هوشنگ ابتهاج، فرزند آقاخان ابتهاج از مردان سرشناس رشت بود که مدتی نیز، ریاست بیمارستان پورسینای آن شهر را بر عهده داشت. کودکی و نوجوانی ابتهاج در رشت گذشت و در حوزهی شعر، اندکاندک، چنان نامآور شد که امروز یکی از قلههای غزل ایران و حافظ زمانهی ما، به شمار میرود. او در سال ۱۳۲۵ نغمههای نخستین خود را منتشر کرد.
ابتهاج در روزگار جوانی، دلباختهی دختری ارمنی «گالیا» شد که ساکن رشت بود. عشق او به گالیا در شعر زیبای «دیریست گالیا» تجلی یافت. ابتهاج سال۱۳۴۶ در جشن هنر شیراز و بر آرامگاه حافظ به اجرای شعرخوانی پرداخت که بازتاب و بازخوردی عجیب داشت. در زمانهای که هنوز جدال ادبیات کلاسیک و سنتی با نوپردازی و قالب نوین نیمایی و شعر نو سخت در جریان بود. شادروان باستانی پاریزی در کتاب «از پاریز تا پاریس» تاثیرگذاری آن شعر خوانی را روایت کرده و میگوید:« تا پیش از آن هرگز باور نمیکردم که مردم از شنیدن یک شعر نو، تا این حد هیجان زده شوند.» چون ذهنیت ایرانی در درازنای تاریخ با شعر و ادبیات کلاسیک، پیوند خورده است اینکه بر آرامگه حافظ که خود قلهی دستنیافتنی غزل است، سرودهای نو را بخوانید و چنان مردم را به وجد بیاورید و تاثیر ژرفی بر ذهن و زبان شنوندگان شعر، ایجاد کنید خود نوعی رفتار خلافآمد عادت و تلفیقی هنرمندانه از ادبیات سنتی و مدرن به شما میرفت که در آیینهی تلفیق توامان، این چهره تماشایی و از سوی مردم به شدت مورد استقبال قرار گرفت.
به تعبیر محمدعلی بهمنی: «جسمم غزل است اما روحم همه نیمایی است/ در آینهی تلفیق این چهره تماشایی است» یکی از رازهای ماندگاری و تاثیرگذاری شعر ابتهاج، همین تلفیق زیبای جهانبینی هنری و حسآمیزی عمیق شعری اوست. ابتهاج زندگی پر فرازو فرودی داشت و مشاغل متنوعی را نیز تجربه کرد. از مدیرکلی شرکت دولتی سیمان تهران تا مدیریت واحد شعر و موسیقی رادیوی ایران. ابتهاج با اینکه در خانوادهای مرفه و متمول، زاده و زیسته بود اما همچون بسیاری از روشنفکران و نویسندگان آن روزگار، به آرمانهای سوسیالیزم و اردوگاه حزب توده، گرایشی عمیق و باورمندانه یافت. اگرچه سالها بعد، او اشعاری نیز با درونمایههای عرفانی، اخلاقی و مناجات با خدا نیز سرودهاست که به باور برخی، از نظر پرداخت زبانی و ساختار شعری، به سرودههای حافظ نزدیکی و شباهت بسیاری دارند اما او در قالب شعر نیمایی و سپید نیز، آثاری زیبا به یادگار نهاد.
یکی از مشهورترین اشعار ابتهاج، شعر ارغوان است که روایت درخت ارغوانی است در خانهی شخصی او، خانهای که خشت به خشت آن را با عشق بر هم نهاده بود و سالها، پذیرای بزرگان شعر و ادب و هنر این سرزمین بود که در سال ۱۳۸۷ با نام خانهی ارغوان، به ثبت سازمان میراث فرهنگی رسید و ابتهاج بارها با اشک و دردی جانسوز، آن را روایت کرده است.
زندگی پر فراز و فرود هنری و سیاسی او، روایتهای تلخ و شیرین بسیاری را آفرید که زوایای آن آموزنده، جگرسوز و گاه عبرتساز است؛ از جفاهایی که به او شد تا دریغها و برخوردهای تلخی که سهم او از سرزمین زادگاه و سرای امید و عشق کهن او بود که نتیجهاش ناامیدی و سفر به دیار غربت شد. سرای امید را که همواره به آن عشق میورزید وانهاد و گرفتار غربت گردید. او که همواره به حافظ عشق و ارادت داشت در کتاب «حافظ به سعی سایه» دیوان لسان الغیب شیرازی را تصحیح و در سال ۱۳۷۲ توسط نشر کارنامه، منتشر کرد.
تصنیف سپیده یا «ایران ای سرای امید» را با ناامیدی تمام سروده بود تا جاییکه در زندان پخش آن از بلندگوی در وقت هواخوری او را به گریه انداخت که شرح دردناک آن را از زبان خودش شنیدهایم. در پیش از انقلاب در برنامهی گلها و برنامهی موسیقیایی گلچین هفته، آثار ماندگاری را تقدیم هنردوستان کرد.
او در کتابهای سیاه مشق ۱-۲و۳، شبگیر، چند برگ از یلدا، تا صبح شب یلدا، یادگار خون سرو، تاسیان، بانگ نی، سراب و…سرودهها و آثار زیبایی را در دسترس همگان قرار داد. بسیاری از سرودههای او در حنجره و هنر بیبدیل بزرگانی چون، استاد شجریان ماندگار شد. اگرچه پرداختن به زوایای شعری ابتهاج، مجال دیگری میطلبد اما برای اشاره میتوان به غلامحسین یوسفی اشاره کرد که باور دارد اشعار و غزلهای ابتهاج بیش از هر کسی، یادآور شیوهی دلپذیر حافظ است. غزلهایی چون دوزخ روح، شبیخون، خون بها،چشمی کنار پنجره انتظار و…. ابتهاج که اصل و اساس شعر را، عاطفه میپنداشت اشعاری سروده است که تاروپودی از عاطفه و احساس دارند. ابتهاج:« ….غزل کلاسیک و سنتی را نفسی تازه، بخشیده است. از این بابت او یک غزلسرای نئو کلاسیک و نوپرداز به شمار میرود.» او که سالها پیش سروده بود«چه غریبانه تو با یاد وطن مینالی/ من چه گویم که غریب است دلم در وطنم» سالها در غربت زیست اما همچنان برای وطن خویش سرود و خواند تا روح سرکش خود را آرامشی دوباره بخشد و شعر و غزل را جامهای دیگر پوشد.
بدون تردید، او یکی از محبوبترین شاعران معاصر ماست که هر روز بر خیل دوستدارانش افزوده میشود و ویژگیهای برجستهی شعری شعرش، برای نسل جوان، هویداتر و دلپذیرتر میگردد. با آنکه سالها از شاخهی همخون خود و سرزمین مادریاش، که بسیار دوستش میداشت به جبر، جدا مانده باشد و پرسش کنان از رنگ آسمانش میپرسید که «آسمان تو چه رنگ است امروز؟»
هوشنگ ابتهاج سالها در آلمان زندگی میکرد و گاه، به مدد فضای مجازی، برخی از اشعارش را با صدای خویش، به خوانش نشسته بود و در دسترس همگان، به ویژه نسل جوان و شعردوست مینهاد. بازنشر مکرر و مرتب و زمزمهی سرودههای او، از سوی نسل جوان، همه نشان از آن دارد که شعر ابتهاج، ترجمان روح جمعی جامعهای بود که هنوز هم شعر را ارج مینهد و رعناترین عنصر فرهنگی خود میپندارد و با آن رویاها، آرزوها، پیروزیها، شکستها، کامیابیها و ناکامیهای ملی خود را مشق میکند. اما دیشب سایه هم، حریر پلکها را برهم نهاد، آسمانی شد و به قافله هفت هزارسالگان پیوست. روحش شاد باد چرا که مردی یگانه و به غایت بزرگ بود.
بهرام براتی- ۱۴۰۰۱/۲۰/۵/ اهواز
*هرگونه برداشت و تلخیص از مطالب این تارنما بدون ذکر منبع ممنوع است و پیگرد قانونی دارد.
برچسب ها
بهرام براتی، , سایه، , مرگ هوشنگ ابتهاج، , هفته نامه منطقهای سیمره، , هوشنگ ابتهاج،
به اشتراک بگذارید
https://avayeseymare.ir/?p=14300
تعداد دیدگاه : 0
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.