توانا بود هرکه دانا بود
همواره روزگار با سیمره جاری باشید...
Thursday, 4 July , 2024
امروز : پنج شنبه, ۱۴ تیر , ۱۴۰۳ - 28 ذو الحجة 1445
شناسه خبر : 8164
  پرینتخانه » پیشنهاد سردبیر, یادداشت تاریخ انتشار : ۱۵ فروردین ۱۴۰۰ - ۱۰:۲۶ | | ارسال توسط :

راز شیرینی نوروز

راز شیرینی نوروز
راستی! چه رمزی دارد، این نوروز؟ این جشن که سالی یک‌بار درِ خانه‌ی ما ایرانیان را می‌زند. در زدنش بوی شکوفه، بوی بهار و شمیم شامه‌نواز شادی را می‌دهد.

می‌آید، با کوله‌باری از مهر، با توشه‌ای به رنگ نخستین تبسم نوزاد. تبسمی سرشار از معصومیت و پاکی.
چه رازی در دلِ خود دارد این نوروز که هر سال با خود نیروی تجدید عشق را به دل‌ها می‌کشاند؟ کینه‌ها را فراری می‌دهد. آغوش‌ها را باز می‌کند و چهره‌ها را بوسه‌باران می‌نماید. قلب‌ها را ترانه‌باران می‌کند. ترانه‌هایی که واژه‌به‌واژه، سرشار از مهرورزی و برادری است.
کهن‌سالی را می‌راند و برای همگان با خود امید به زندگی را در فرداهای روشن و روشن‌تر را در سال نو به ارمغان می‌آرود. پیروزی دوستی‌ را بر هیولای دشمنی نوید می‌دهد. زایش ستارگان سبز را در باغ و بوستانِ حس و احساس، با خود می‌آورد.
چه رمزی دارد این نوروز؟ که هر سال هنگام آمدن، غبارِ اندوه را از چهره‌ها می‌زداید، گل‌بوته‌های شقایق را در پشت درها و پنجره‌ها به نشانه طراوت، به نمایش می‌گذارد. به نشانه‌ی سور و سرور.
چه رمزی در باطن این نوروز نهفته است؟ که دوام و قوام را به یاد می‌آورد.
می‌گوید:«من از پس یورش اسکندریونانی، پایدار ماندم. صدمات حمله‌ی تازیان را با زبان مهر، بی‌رنگ کردم. ره‌آورد مخرّب مغول‌های بیابان‌گرد را از اندام ایران زدودم و سده‌ها و سال‌ها هم‌چنان زنده ماندم و شاد زیستن را نوید دادم.»
چه رازی در خود نهان کرده‌است؟ که هر سال با آمدنش هم‌خانه‌ي دل را از غبار پاک می‌کنیم و هم دولت‌سراها را. در طول سال، سال کهنه و رفته، می‌توان خانه و کاشانه را آب و جارو کرد. ولی چرا این‌ را به آمدن نوروز موکول می‌کنیم.
آماده می‌شویم تا این مهمان عزیز خانه‌امان را با آواز چلچله‌ها، گُل‌آذین کند.
چه رازی دارد این نوروز، که شیرینی و شربت و شادی، مزه‌ای گویاتر پیدا می‌کنند.
رمز نوروز، رمز شیرینی عشق است. عشق به پایداری، عشق به مهرورزی، عشق به پاکی و لطافت. پاکی و لطافتی که با کینه و قهر میانه‌ای ندارد. رمز نوروز، رمز کار و کوشش است در پهنه‌‌ی آغشته به رسالت ابر و باران که می‌آید و پلیدی‌ها را در دخمه‌ی تاریک دفن می‌کند.
آمدن نوروز را پاس بداریم. که این پاس‌داشت، پاس‌داشت رسالت شیرینی زندگی است.
با هم بخوانیم:«خوش آمدی مهمان هر ساله‌ای که سراچه‌ی دل‌ها را با سیب و سبزی و سمنو معطر می‌کنی.»
با هم بگوییم:« کاشانه‌امان، سرمنزل موسیقی جان‌نواز طنین گام‌های توست.»
امیدوار باشیم که با آمدن نوروز، سالی را آغاز کنیم، خالی از نَفَس شوم کینه‌ها و دشمنی‌ها. امیدوار باشیم که سالی که در راه است، سالی باشد سرشار از عشق و مهرورزی، دوری جستن از نفاق، روی آوردن به دشتِ یگانگی.
با آمدن نوروز و طلوع بهار، شادکامی را برایتان آرزومندیم.
هر روزتان یک نوروز پیروز باد.

نویسنده : اسحاق عیدی | سرچشمه : سیمره‌ی 569 (25 اسفندماه 99)
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.