امروز : یکشنبه, ۳ تیر , ۱۴۰۳ - 17 ذو الحجة 1445
دکتر محمدرضا روزبه: خرد انتقادی نیاز امروز جامعهی ماست / شاهنامه بر تارک حماسهسرایی جهان میدرخشد
دکترمحمدرضا روزبه در جشن بزرگداشت فردوسی، صبح روز دوشنبه(۲۴ اردیبهشت ماه) در سالن نمایش شهید سلیمانی دانشگاه لرستان، اظهار داشت:«سخنان امروز من دربارهی فردوسی متفاوت است. ما معمولاً در بزرگداشتها بیشتر به تعریف و تمجید میپردازیم. من اینجا میخواهم نگاهی دیگر به یک مقولهی مهم در نظام فکری فردوسی داشته باشم.»
وی افزود:«ما شرقیها چون سرشتی اسطورهگرا داریم معمولاً طی قرنها از عقلانیت انتقادی تهی یا کمبهرهایم؛ یعنی متون کهن را در قاب و قالبی از قداست باقی گذاشتهایم؛ نکوشیدهایم با آنها وارد گفتوگوی انتقادی شویم.»
روزبه، با اشاره به اینکه تمام میراث ادبی و کهن ما به بازنگری و خردِ انتقادی نیاز دارد، توضیح داد:«متون کهن ما امروزه به نوعی خوانش انتقادی نیاز دارند ولو با کاربست نظریههای جدید و چشمانداری نو.»
استاد دانشگاه لرستان با تاکید بر اینکه موضوع محوری در بحث امروز من همین «خرد» است، تصریح کرد:« یکی از بنیادیترین ارکان تفکر و جهانبینی، سخن و هنر فردوسی خرد است که مدام در سراسر شاهنامه بر آن تاکید میکند.»
این شاعر و منتقد ادبی در ادامه بیان داشت:« مشهورات ادب پارسی(فردوسی، ناصرخسرو، مولوی، ابوریحان بیرونی و بیهقی) را خردگرا میدانند مربوط به دوران عقلی و جنبش رنسانس عقلی ایرانیان و بعدها شاعران، عرفا و کلا متون احساسگرا جای متون خردگرا را میگیرد.»
روزبه، گفت:«اشتباهی که سالها در نظام معرفتی فردوسی رخ داده این است که وقتی میگویند خرد فردوسی، خرد بیهقی آن را با برداشتی که امروزه ما از خرد داریم مساوی میدانند؛ آنچه از رنسانس به بعد خرد میشناسیم به اصطلاح عقل کانتی دکارتی با معیارهای خرد غربی میسنجند یا پوزیتیویسم (تجربهگرایی) که کمتر ارتباط و نسبتی است بین عقل کانتی دکارتی عقل مدرن خودبنیاد امروز غربی که شالودهی تفکر جهان امروز است با خرد شاهنامه، بیهقی و امثال آنها.»
وی افزود:«ما در این میان نه بُعد زمان را در نظر میگیرم و نه بعد مکان و نه تفاوتها فرهنگی را و نه اختلافات گفتمانی عصر را؛ خرد در نظام فکری فردوسی به معنی امروزی نیست بلکه به معنی حکمت دینی و حکمت عامه است.»
استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه لرستان با اشاره به اینکه اگر فردوسی را خردگرا بدانیم و با معیارهای خرد تجربی بسنجیم، دچار تناقضهایی میشویم، توضیح داد:« در طول شاهنامه به تناقضهای عجیب و غریبی میرسیم و برایمان این موضوع قابل حل نیست فردوسی که خردگراست چرا اینطوری فکر میکند؟ چرا اینجوری تصمیم میگیرد؟»
وی ادامه داد:«البته نه شاهنامه نه بیهقی نه غزالی، غالبا تعریفی علمی و منطقی از خرد ارایه ندادهاند مثلاً آنچه را که خرد گفتهاند شناسندهی نیک و بد است. این نیک و بد چه نوع نیک و بدی است؟ اخلاقی است عرفی است یا غیر از اینهاست؟ «خرد چشم جان است چون بنگری» اینها کارکنشهای خرد است نه تعریف علمی و منطقی آن.»
دکترروزبه بر آن است که در نظام فکری فردوسی خرد مفهومی کلی دارد و با ذکر این بیت از شاهنامه: خرد رهنمای خرد دلگشای/ خرد دست گیرد به هر دوسرای؛ توضیح داد:« حد و مرز خرد مشخص نیست ولی در نظام فکری امروز وقتی میگویند تعریف عقلانیت حد و مرز آن مشخص و معلوم شدهاست. این رفتار و کردار عقلانی است، این نیست؛ یعنی وجه ممیز دارد شما برای مثال در لشکرکشی کاووس به مازندران میبینیم که فردوسی یا راوی به نوعی درصدد توجیه خشونت کیکاووس است: چو همره کنی جنگ را با خرد/ دلیرت ز جنگاوران نشمرد/ خرد را و دین را رهی دیگر است/ سخنهای نیکو به پند اندر است؛ میگوید: جنگ نباید توام با خرد و عقلانیت باشد یعنی نفی مدارا و موازین اخلاقی در جنگ با دشمن! اینجاست که کاووس در حمله به مازندران فرمان هولناکی میدهد که در فرهنگ سیاسی امروز به آن نسلکشی میگویند. به گیو دستور میدهد که با دو هزار سپاهی زبده همهی مازندرانیها را از بزرگ و کوچک قتل عام کنند؛ به غارت و سوختن دستور میدهد تا جایی که مازندران یک هفته در آتش میسوزد.»
وی ادامه داد:«بنا بر نظام عقلانی امروز، بیخردی در جنگ مساوی است با بیرحمی و بیعاطفگی؛ یعنی در مقابل دشمن هم باید موازین خلاقی و انسانی را رعایت کرد اما اینجا روای میگوید: چو همره کنی جنگ را با خرد….میگوید: عقل و منطق را نباید در جنگ دخالت بدهی، باید بزنی، بکشی، بسوزانی و رحم و مروت را کنار بگذاری.»
استاد دانشگاه لرستان در توضیح این مصراع نیز گفت:«خرد را و دین را رهی دیگر است؛ خرد یک چیز است و دین یک چیز و اقتضائات جنگ چیز دیگر است.»
روزبه با بیان اینکه فردوسی میگوید خرد جامع همهی هنرهاست، اظهار داشت:« اما در همین نگاه خرد نیرو و نهادی نیست که به پرسشگری و چون و چرا در کار خدا و هستی بپردازد.»
وی با اشاره به اینکه از قرون اولیه اسلامی با سلطهی تفکر اشعریه، جبرگرایی و فلسفهستیزی، بر نظام فکری ایرانیان حاکم شد، تصریح کرد:«به قول استادم دکتر شفیعی کدکنی: بخش بزرگی از صدمات تاریخی و عقبماندگی ما به دلیل سلطهی همین تفکر اشعری بود. اگر ما کشوری توسعهیافته نشدیم، بخش بزرگی به سلطهی بینش جبرگرایانه و اشعریگری آن دوران است بعدها در قلمرو عرفان تصوف و فلسفهستیزی و فلسفه گریزی خودش را نشان داد متاسفانه بزرگان قوم مثل خواجه نظامالملک توسی، غزالی در مقطعی به ستیز با تفکر فلسفی روی آوردند تحت عنوان اینکه علم یونان است و …»
وی افزود:« علاوه بر این پرچمداران، خاقانی و به تبعاش بسیاری از عرفا و شعرا به فلسفه ستیزی شروع میکنند. اساس و قوام خرد و تفکر عقلانی در یک جامعه، بینش فلسفی است. جامعهای که از تفکر فلسفی خالی باشد جامعهای بیمنطق خواهد بود.»
دکتر روزبه تصریح کرد:«میبینیم در همان آغاز شاهنامه، فردوسی تحت تاثیر آموزههای آن روزها میگوید جان و خرد آفریدهی خدا هستند و خرد قادر به شناخت حق نیست در کار خدا تفکر فلسفی و چون و چرا نکن.
ستودن نداند کس او را چو هست
میان بندگی را بباید بست
خرد را و جان را همی سنجد او
در اندیشهی سخته کی گنجد او
به هستیش باید که خستو شوی
ز گفتار بیکار یک سو شوی.»
وی ادامه داد:«فردوسی دو منبع اصلیِ اندیشگی دارد: یکی تفکر ایران باستان و دیگری سنت اسلامی؛ در این میان گفتمانها و خردهگفتمانها به آنها اضافه میشوند و یک نظام فکری را به وجود میآورد که میتوانیم بگوییم خردی که شاهنامه دربارهاش صحبت میکند یکی حکمت دینی است و دیگری حکمت عامه. این دو وقتی به هم پیوند میخورند سبب چنین داوریهایی میشود.»
استاد دانشگاه لرستان با بیان اینکه فلسفهستیزی فردوسی موجب تناقضاتی در دیدگاههای او میشود، توضیح داد:« در کشته شدن افراسیاب به دست کیخسرو میگوید: به فرجام بر بدکنش بد رسد؛ دنیا دار مکافات است یعنی جهان نظاممند است؛ تخلفی در وعدهی حق نیست، دقیقا بدکنش به مکافات عملش میرسد اما در قتل سیاوش به دست افراسیاب میگوید کار جهان وارونه است و نظم و نسقی منطقی ندارد.»
وی گفت:«این آمیختگی منابع شناختی شاهنامه باعث نوعی ناهماهنگی شناختی در نظام فکری فردوسی میشود. برای نمونه در پایان پادشاهی شاپور فردوسی میگوید: دنبال راز جهان باش تا رنجور نشوی …»
عضو هیئت علمی دانشگاه لرستان بیان داشت:«آنچه گفته شد نگاهی است و این سلسله مباحث میتواند آغازگاهی بر نوعی دید تازه و خوانش تازه باشد.»
وی افزود:«اگر ما متون کهن را بر طاقچهی قداست بگذاریم بدون هیچ نگاه تازهای، منجمد و منزوی میشوند و کارکرد اجتماعیشان را در متن زندگی از دست میدهند.»
به اعتقاد دکتر روزبه، مولوی را باید به نقد کشید، حافظ را باید در معرض نگاه انتقادی قرار داد، بیهقی را باید بازخوانی کرد. از متون کهن باید آموخت و چیزهایی را نباید هم آموخت….
وی ادامه داد:« متون کهن تا حدود زیادی متاثر از گفتمانهای مسلط عصر خودشان بودهاند تفکر شعوبیه، عصر استبداد فئودالی این گفتمانها و این نظامات اجتماعی بر بینش شاعران و نویسندگان ما تاثیر گذاشته اند و گاه ناهماهنگی شناختی در کلام و سخن آنها به وجود آورده.وظیفهی منتقد امروز دانشجوی امروز پژوهشگر امروز این است که خط شکنی کند به سمت جهات انتفادی برود.»
استاد دانشگاه لرستان در پایان تاکید کرد:« البته اینهای گفته شد هیچ چیزی از ارزشهای غایی شاهنامه به عنوان یک میراث سترگ ادبی و هنری و فرهنگی کم نمیکند. با تمام اینها شاهنامه بر تارک حماسهسرایی جهان و بر تارک فرهنگ ما ایرانیان میدرخشد و همواره اینگونه خواهد بود.»
دکتر کامین عالیپور:
شاهنامه جای چندوچون و پژوهش فراوان دارد
کامین عالیپور، مدرس دانشگاه، سخنران دیگر بزرگداشت فردوسی، گفت:« شاهنامه جای چندوچون، کاوش و پژوهش فراوان دارد.»
عالیپور افزود:« سالهای زیادی است که نشستهایی بهعنوان شاهنامهپژوهی با دوستان علاقهمند به صورت محفلی در خانهی دوستان برگزار شده و بهعنوان مسئول انجمن شاهنامه پژوهان استان لرستان در ادارهکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان این پویش شاهنامهپژوهی را آغاز کردهایم.»
وی ادامه داد:« بهطور کلی شاهنامه را باید در یک کلیت بسیار گسترده نگاه کرد، همانطوریکه در مکتب گشتالت گفته میشود کل یک چیز بیشتر از اجزای تشکیل دهندهی آن است، کل شاهنامه بیشتر از آن است که جز به جز بررسی کنیم و به شناخت آن بپردازیم.»
مسئول انجمن شاهنامه پژوهان استان لرستان در ادامه، نقدی به دیدگاههای روششناسی شاهنامه داشت و همچنین به بررسی منش، فرهنگ و آیین شاهنامه نیز پرداخت.
وی گفت:« در مورد شاهنامه بررسی و سخن فراوان شده است ولی متاسفانه آنطور که باید و شاید کافی نیست، و پژوهشهای موجود بیشتر جنبهی تحقیقی داشته تا تحلیلی.»
این مدرس دانشگاه افزود:« در آسیبشناسی و نقد متون ادبی باید شالودههای مبانی روانشناسی، مبانی جامعهشناسی، مبانی فلسفی و مبانی تاریخی را مورد توجه قرار داد.»
وی گفت:«باید با یک چشم مرکب از زوایای مختلف و تحلیلی به یک گفتمان ادبی نگاه کنیم تا تأویلی کاملا روانشناسانه و جامعهشناسانه از متون ارائه دهیم.»
به گزارش سیمره، جشن بزرگداشت حکیم فردوسی، صبح روز دوشنبه(۲۴ اردیبهشت ماه) در سالن نمایش شهید سلیمانی دانشگاه لرستان به همت انجمن علمی-دانشجویی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه لرستان و با همکاری دانشکدهی ادبیات و علوم انسانی، مرکز لرستانشناسی و بنیاد ایرانشناسی شعبهی لرستان باحضور استادان و دانشجویان زبان و ادیبات فارسی و دیگر دوستداران فردوسی و اثر گرانسنگاش شاهنامه برگزار شد.
سخنرانان این همایش فرهنگی، دکتر محمدرضا روزبه استاد زبان و ادبیات فارسی و دکتر کامین عالیپور مدرس دانشگاه فرهنگیان بودند.
اجرای جستار گروهی گروه سیمرغ خرد، موسیقی محلی و شاهنامهخوانی از دیگر بخشهای این جشن بود.
حضور کمرنگ استادان ادبیات فارسی دانشگاه لرستان و جای خالی رییس دانشگاه و تاخیر ۴۰ دقیقهای آغاز برنامه، از نکات قابل توجه این همایش فرهنگی بود!!
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.