توانا بود هرکه دانا بود
همواره روزگار با سیمره جاری باشید...
Sunday, 7 July , 2024
امروز : یکشنبه, ۱۷ تیر , ۱۴۰۳ - 1 محرم 1446
شناسه خبر : 9785
  پرینتخانه » سیاست, یادداشت تاریخ انتشار : ۱۶ شهریور ۱۴۰۰ - ۱۱:۳۲ | | ارسال توسط :

دولت حداقلی جامعه‌ی حداکثری

دولت حداقلی جامعه‌ی حداکثری
ایران کشوری است با حدود 84 میلیون نفر جمعیت یعنی درحد جمعیت کشورهایی مثل آلمان یا ترکیه، البته با وسعت جغرافیایی بیش‌تر و نیروی انسانی جوان‌تر و در برخی زمینه‌ها دارای ثروت و معادن طبیعی فراوان‌تر، هم‌چنین دارای سابقه‌ی تمدنی و حکومت‌داری طولانی‌تر و در برهه‌هایی از تاریخ دارای پیش‌رفتی آشکارتر.

حال جای این سوال باقی است، چرا ایران هم‌اینک نه در حد آلمان، بلکه در کشور ترکیه هم نیست! ترکیه‌ای که در چند دهه‌ی گذشته از ما عقب‌تر بود، هرچند امروزه هم با نارسایی‌ها و مشکلاتی روبه‌رو است اما یکی از بیست قدرت نوظهور به لحاظ اقتصادی در جهان محسوب می‌شود و از نظر رشد سرانه‌ی جمعیتی، اقتصادی، آزادی‌های اجتماعی و سیاسی از ما جلوتر می‌باشد با این‌که از داشتن ثروتی طبیعی مانند نفت و گاز که در ایران است بی‌بهره است؟ تردیدی نیست که صاحب‌نظران در پاسخ به این‌گونه چرایی‌ها و چگونگی راه‌حل‌ها پاسخ‌های مشابه یا متفاوتی را بیان داشته یا می‌دارند.
ایران در تاریخ معاصرش تحت تأثیر تغییرات و تحولات جهانی و داخلی به ویژه در جنگ‌ها با روسیه تزاری، جنگ‌های اول و دوم جهانی، انقلاب مشروطیت، نهضت ملی‌گرایی دکتر محمد مصدق، انقلاب سال ۱۳۵۷ واقع شده‌است. مبنای اصلی مبارزاتی و مطالبه‌گری اکثریت جریان‌های فکری شگل گرفته ایران در راستای ایجاد جامعه‌ای آزاد، مترقی و قانونمند بوده‌است. اما شوربختا که خواست‌ها و قیام‌‌های مردمی هر بار برای رسیدن به نتیجه‌ای مطلوب با موانع حکمرانان و دخالت برخی قدرت‌های استعماری مانند آمریکا، انگلیس و روسیه روبه‌رو بوده و سپس کم‌رنگ شدن نقش مطالبه‌گری در تداوم مبارزات حق‌طلبانه، جامعه‌ي ایرانی را از دست‌یابی به حقوق شهروندی خویش بازداشته است.
در یک جامعه‌ی آزاد و دموکراتیک گردش قدرت بر اساس اراده‌ی ملی است. اراده‌ای که هر تفکر و جریان فکری به اندازه‌ی پایگاه اجتماعی خود که بر بستری آگاهانه و آزادانه بنا نهاده شده‌باشد، می‌بایست در قدرت حضور یابد و در مسیر منافع ملی نقش ایفا کند.
از این‌رو، دولت سیزدهم، نماینده‌ی حداقلی از نیروهای اجتماعی در جامعه حداکثری ایران است، زیرا نشانی از حضور نمایندگان دیگر جریان‌های فکری ایران که واقعیتی انکارناپذیرند، مشاهده نمی‌شود. ازجمله: دگراندیشان، زنان، اقلیت‌های دینی و مذهبی، قومیت‌ها و… بنابراین از پذیرش حداقل بخشی از نمایندگان این اقشار اجتماعی که اکثریت جمعیت ایران را تشکیل می‌دهند در پست‌های وزارتی و برخی دیگر پست‌های کلیدی در سطح کشور خبری نیست. همین امر در دولت کنونی و دولت‌های گذشته باعث گسست وفاق ملی شده‌است. زیرا همیشه در حرف از وفاق ملی سخن به میان می‌آید اما در عمل عکس آن اتفاق می‌افتد. نتیجه‌ي این روند عدم کارایی لازم مصدرنشینان در قدرت برای برون‌رفت از بیش‌تر بحران‌های پی‌درپی خود ایجاد کرده، خواهد شد.
بدین‌سان ورود به قدرت و داشتن اختیار حق هر شهروندی که تابعیت ایرانی را دارد در یک روند دموکراتیک است زیرا جابه‌جایی چهره‌های خاص در یکی از گرایش‌‌های فکری جامعه هیچ‌گاه راه‌حلی بنیادی برای حل مشکلات و راه‌یابی ایران به سمت توسعه و ترقی و رفاه نسبی مردم نخواهدبود.

نویسنده : حاجیعلی شرفی | سرچشمه : سیمره‌ی 590 (8شهریورد 1400)
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.