توانا بود هرکه دانا بود
همواره روزگار با سیمره جاری باشید...
Sunday, 7 July , 2024
امروز : یکشنبه, ۱۷ تیر , ۱۴۰۳ - 1 محرم 1446
شناسه خبر : 14476
  پرینتخانه » فرهنگی, یادداشت تاریخ انتشار : ۰۷ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۲:۰۰ | | ارسال توسط :

در سوگ سایه

در سوگ سایه
این قصه را الم باید که از قلم هیچ ناید(بایزید بسطامی) سایه هم رفت، چه رفتنی، که دوان دوان هم‌چون آهویی تشنه،

از پی صدا و نغمه در تصنیف(سرگشته) با صدای قوامی و ساز همایون خرم و در قفای (گالیا) در شعر کاروان و راز و نیاز با(ارغوان) در کنج خانه‌اش که ارغوان این چه رازی است که هر بار بهار با عزای دل ما می‌آید … او دوان دوان رفت تا در آن بهشت پنهان با یاران دیرین (شاملو، شهریار، لطفی) دیدن کند و به لطفی بگوید:
پیش ساز تو من از سحر سخن دم نزنم
که بیانی چو زبان تو ندارد سخنم.
و خطاب به شهریار بگوید:
با من بی‌کس تنها شده یارا تو بمان
همه رفتند از این خانه خدا را تو بمان
و از شاملو بخواهد تا شعر همه لرزش دست و دلم از آن بود که عشق پناهی گردد، پروازی نه، گریز گاهی گردد… را با صدا و خوانش زیبایش برای او بخواند و یاد روزگاری که شعر و خوانش شعری شاملو را بی‌نظیر خوانده بود و گفته بود:« که خوانش شعر تو(هر زبان بسته‌ای را به سخن وا می‌دارد).» سایه اکنون نزد آن‌هاست و ما تنهاییم و من به این کلام سعدی می‌اندیشم که؛
ره ندیدم چو برفت از نظرم صورت دوست
هم‌چو چشمی که چراغش ز مقابل برود…
یاد و نام بزرگ‌مرد شعر معاصر فارسی همیشه جاودانه باد. خرم‌آباد- ۱۹ مرداد ۱۴۰۱.

 

*هرگونه برداشت و تلخیص از مطالب این تارنما بدون ذکر منبع ممنوع است و پیگرد قانونی دارد.

نویسنده : دکترفتح‌الله شفیع‌زاده | سرچشمه : سیمره634(22 اَمرداد1401)
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.