توانا بود هرکه دانا بود
همواره روزگار با سیمره جاری باشید...
Sunday, 7 July , 2024
امروز : یکشنبه, ۱۷ تیر , ۱۴۰۳ - 1 محرم 1446
شناسه خبر : 12800
  پرینتخانه » فرهنگی, یادداشت تاریخ انتشار : ۳۱ فروردین ۱۴۰۱ - ۸:۵۵ | | ارسال توسط :

در سوگ استاد محمدرضا کریمی

در سوگ استاد محمدرضا کریمی
طفل زمان فشرد چون پروانه‌ام به مشت/ جرم دمی که بر سر گل‌ها نشسته‌ایم (علی اشتری) در صبحگاه روز پنج‌شنبه(دهم فروردین‌ماه) فضای قطعه‌ي هنرمندان آرامستان صالحین خرم‌آباد آکنده از آوای چمریانه‌ی سرنانوازان و دهل‌کوبان در وداع با یکی از اسطوره‌های پیش‌‌کسوت عالم موسیقی دیار لرستان بود. 
آوای سوگی که یاد پرواز یک دهه پیش بلبل خوش الحان آواز لرستان، زنده‌یاد رضا سقایی را تداعی می‌کرد. فضا به‌گونه‌ای حزن‌انگیز بود که می‌خواستم بانگ برآرم(های دهل‌کوبان و سرنانوازان ایلیاتی، سازتان را محکم و پرطنین‌تر بنوازید تا پژواک صدای سازتان در وداع با استاد کریمی آسمان ابرآلوده را بگریاند و در مقام داد و بیداد عرشیان را وادارد تا مویه سر دهند و خواب سنگین و ابدی رضا سقایی را در رنگین‌کمانی بلند بر فراز آسمان برآشوبد تا بیدار شود و ترانه‌ی(چشمان قشنگ) را با ضرب محمدرضا کریمی دوباره بخواند و خوانش دوباره‌ی ترانه‌های[گَنِم‌خَر، قدم‌خیر، بزران، مریم‌مریم، رَتِم آبادان] را با او هم‌نوازی کند.)
آری، امروز روز وداع با استاد محمدرضا کریمی در ۶۹ سالگی وی بود.
هنرمندی که طی پنج دهه نوازندگی توانست در عرصه‌ی موسیقی لرستان و ایران حضور یابد و کارنامه‌های درخشانی هم‌چون:(کاست‌های سوار، سفیدکوه، یافته، کوچ، آرزو، آیینه‌ی اشک، سفره‌ی دل، نسیم سحر، هُمدَنگ) و دیگر آثار فاخر را با همکاری اساتید بزرگی از قبیل:(فرج علی‌پور، رضا سقایی، حشمت‌الله رشیدی، ایرج رحمان‌پور، نبی‌الله فیروزی، بهمن اسکینی، غلام سبزعلی، علی‌حسین شمسی، فضل‌الله صفاری، حشمت‌الله رجب‌زاده) و دیگر اساتید به یادگار بگذارد.
محمدرضا کریمی فرزند زنده‌یاد استاد علی‌خان کریمی ملقب به شکرعلی در سال ۱۳۳۲ در شهرستان خرم‌آباد در خانواده‌ای اصیل و هنردوست و هنرپرور به دنیا آمد. دایی ایشان، زنده‌یاد همت‌علی سالم امر آموزش و حضانت ایشان را به عهده گرفت و طی زندگی پرتلاطم، در سال ۱۳۵۲ توسط استاد حمید ایزدپناه به استخدام اداره‌کل فرهنگ و هنر وقت درآمد و در مکتب استاد حسین تهرانی، شیوه‌ی علمی و تکمیلی تنبک‌نوازی را فراگرفت.
وی هم‌چنین در سمت سرپرست گروه موسیقی وقت منصوب شد و توانست با اساتید نام‌برده و نیز با اساتید دیگری مانند:(درویش‌رضا منظمی، علی‌خان شفایی، حسین و منصور سالم، رامین دربندی، فیروز گودرزی، صادق سیف) همکاری مستمر داشته باشد.
آوازه‌ی هنر و شهرت ایشان در خارج از استان، وی را به محضر اساتیدی چون (استاد محمدرضا لطفی، کامکارها، حسین علی‌زاده) کشاند و در این راستا توانست در بسیاری از جشنواره‌های موسیقی از جمله جشن هنر شیراز و بعد از انقلاب در جشنواره‌های دفاع مقدس در سال‌های ۷۲ و ۷۴ با همکاری و آهنگ‌سازی استاد نبی‌الله فیروزی و اجرای حشمت‌الله رجب‌زاده توانست لوح تقدیر از استاد فریدون شهبازیان دریافت کند.
در سال ۱۳۷۰ صرف‌نظر از کارهای ارکسترال درخور توجه در شیوه‌ی بداهه‌نوازی در برنامه‌هایی از قبیل(آوای تال، شعله‌ی عشق، قافله‌ی گل) توانست با همکاری و آهنگ‌سازی استاد فیروزی به جایگاه رفیعی در تنبک‌نوازی دست‌یابد و لوح تقدیر از استاد زنده‌یاد مرتضا حنانه دریافت کند.
استاد کریمی با جوهره‌ی عشق و علاقه به سرزمین زادگاهش، به‌رغم مشکلات عدیده و بی‌مهری‌های فراوان به ادامه‌ی کار در موسیقی و تدریس هنرجویان ادامه داد و شاگردانی تربیت کرد که هرکدام خود سرآمد هنر تنبک‌نوازی روزگار محسوب می‌شوند.
شیوه‌ی تدریس ایشان که خود بنده شاهد بودم به گونه‌ای بود که به قولی طفلان گریزپا را نیز به مکتب‌خانه‌ی محفل عشق و عرفان رهنمود می‌شد. جوهره‌‌ی وجدان کاری، حسن‌خلق، مناعت‌طبع و مردم‌داری از خصوصیات بارزی بود که همواره بن‌مایه‌ی رسالت زندگی و تداوم تدریس او را فراهم می‌کرد.
 ناگفته نماند که در سال ۱۳۹۵ وی در مستند«سیم آخر» به کارگردانی عزت‌الله عزیزی و هوشنگ صالحی‌پور و واگویه‌های رنج‌نامه‌ی موسیقی لرستان توسط اساتیدی مانند:(ایرج رحمان‌پور، فرهاد مشتاقی، رامین عظیمیان، حسن سالم، احمد مراحمی، علی‌حسین شمسی، زلفی بنیادیان، قوچ‌علی راج)، استاد کریمی به شرح رنج‌نامه‌ی خنیاگران مهجور لرتبار اشاره کرد و گلایه‌های او بی‌اختیار کلام فروغی بسطامی را به‌یاد می‌آورد که:
تا زدم لاف هنر خواجه به هیچم نخرید
بی‌هنر شو که هنرهاست در این بی‌هنری
و سرانجام در واپسین لحظات بدرقه‌ی ابدی با حضور تعدادی از هنرمندان گران‌قدر و مسئولان محترم اداره‌کل فرهنگ و ارشاد اسلامی لرستان و جمعی از هم‌شهریان هنردوست، من به این واقعیت فکر می‌کردم که چه شایسته و بایسته است که از هنرمندان پیش‌ از فقدانشان قدردانی و حمایت شده و قدر و منزلت آن‌ها پاس داشته شود.
به قول مولانا:
بیا تا قدر یک‌دیگر بدانیم
که تا ناگه ز یک‌دیگر نمانیم
غرض‌ها تیره دارد دوستی را
غرض‌ها را چرا از دل نرانیم
چون بر خاکم بخواهی بوسه دادن
رخم را بوسه ده اکنون همانیم
برای روح پرفتوح استاد محمدرضا کریمی، طلب آمرزش ابدی را دارم.
*با سپاس از گرامیان ارجمند آقایان نبی‌اله فیروزی و باقر درافشان.
نویسنده : دکترفتح‌الله شفیع‌زاده | سرچشمه : سیمره620(23 فروردین‌ماه1401)
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.