توانا بود هرکه دانا بود
همواره روزگار با سیمره جاری باشید...
Sunday, 7 July , 2024
امروز : یکشنبه, ۱۷ تیر , ۱۴۰۳ - 1 محرم 1446
شناسه خبر : 11122
  پرینتخانه » اجتماعی, پیشنهاد سردبیر, یادداشت تاریخ انتشار : ۲۳ آذر ۱۴۰۰ - ۱۰:۰۲ | | ارسال توسط :

درس آموخته‌ي سفر: خواستن توانستن نیست

درس آموخته‌ي سفر: خواستن توانستن نیست
سفر اخیر رییس‌جمهوری به لرستان حاوی درس آموخته‌هایی بود که نشان داد جدا از مشکلات ساختاری کشور که تقریباً برای همه یکسان است ولی در لرستان ما مشکلاتی هست که جدا از این‌که وضعیت در سطح کلان چگونه باشد، ما با این شرایط در بهترین حالت، امکان گرفتن حقوق خود را نخواهیم داشت. در این یادداشت قصد داریم در کنار بازبینی و نقد سیاست‌های کلان، ضعف‌های خودی را نیز ببینیم.

گرچه به این هم باور داریم که عوامل ساختاری و بیرونی در عقب‌ماندگی لرستان نقش موثری دارند ولی نقطه‌ی شروع توسعه هر جامعه در آگاهی و انسجام و هدفمندی درون جامعه است و تا جامعه‌ای از اصلاح و تقویت خود شروع نکند، نمی‌تواند انتظار داشته باشد دیگران خواسته‌هایش را برآورده کنند. بنابراین با این نگاه به درس آموخته‌های این سفر در رابطه با خود می‌پردازیم.

۱- فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی به بسیاری از اقشار جامعه صدا داده است و این افراد تحت تاثیر گردش اطلاعات امروز به اطلاعات زیادی دست‌رسی دارند که قبلاً امکان‌پذیر نبود. اگر قبلاً مردم از مفهوم حق‌آبه و انتقال آب و سد گاوشمار خبری نداشتند، امروز جامعه از این مفاهیم و حقوق باخیر شده‌اند و به درستی نیز حق خود را می‌خواهند. حتا در سایر زمینه‌ها نیز جامعه باخبر شده است و نمی‌توان جامعه را به عصر قدیم بگرداند. این‌که جامعه‌ای حقوقش را بشناسد و بخواهد بسیار نیکو و پسندیده است، جای قدردانی دارد ولی این‌که در مقابل ما جامعه‌ای قرار دارد که سال‌هاست صدایش شنیده نشده و خواسته‌هایش برآورده نشده و اکنون همه به صدا درآمده و همه مطالبات رابه یک‌باره طلب کنند گرچه نشان از بی‌توجهی تاریخی دارد ولی موقعیت دشواری را می‌آفریند.دشواری آن‌جا به وجود می‌آید که هرکس از منظر خود لیستی به نام خواسته‌های صنف خود و گروه و منطقه‌ی خود را به نام مطالبات ردیف کرده و چیزی به نام اولویت‌بندی خواسته‌ها و یا هماهنگی و اجماع در سطوح مختلف اجتماعی و اداری و نمایندگان مجلس کم‌تر وجود دارد. هر منطقه‌ای بدون توجه به دیگر مناطق فقط خواسته‌های خود را فریاد می‌زند. دولت نیز با علم به این‌که توان برآورده کردن این مطالبات را ندارد نه فقط به دنبال مدیریت و تعدیل و برآورده کردن خواسته‌های ضروری و اولویت‌بندی کوتاه‌مدت و بلندمدت نیست بلکه بیش‌تر به‌دنبال آرام کردن جامعه با بیان جملات کلی و امیدوارکننده و با افعال مجهول!!(شود و می‌شود و باید بشود) هستند و همه‌ی خواسته‌ها را به آینده‌ی نامعلوم توسط عاملانی ناشناخته! واگذار می‌کند.

۲- از طرف دیگر کمتر نهاد مدنی، صنفی، علمی و بینابینی مستقل و مورد اعتمادی در جامعه‌ی ما وجود دارد که  بتواند با اولویت‌بندی و پیگیری نیازهای مبرم جامعه و مدیریت کردن خواسته‌ها در یک چارچوب واقع‌گرایانه و آینده‌نگرانه در کنار دولت و مردم باشند. علاوه بر این دولت‌ها به‌خاطر خصلت پوپولیستی خود و ترس از شورش توده‌ها کم‌تر مایلند به نوعی مدیریت خواسته‌ها و نیازها و برآورده کردن حداقل‌ها به صورت آشکار  بپردازند و با تأیید ظاهری همه خواسته ها موضوع را با گفتاردرمانی جمع و جور می‌کنند. بنابراین نتیجه‌ی چنین فضایی تداوم وضعیت برزخی و بدتر شدن اوضاع این مناطق است و هر دولتی ولو با داشتن خاستگاه اجتماعی و سیاسی متفاوت نیز در آینده در مقابل مطالبات توده‌ای و برآورده نشده توان مواجهه نداشته و غرق خواهدشد.

۳- این سفر هم‌چنین به ما نشان داد که نمایندگان مجلس استان فاقد توانایی‌های حداقلی همکاری و کار جمعی هستند و شوربختانه باید گفت در این زمینه بسیار عقب هستیم. این نمایندگان در بین خود امکان توافق بر سر چند خواسته مشترک که بتواند مجموعه مطالبات استان را پوشش دهند نداشته و هنوز هر نماینده‌ای می‌خواهد تنها مطالبه‌گر خواسته‌های منطقه و حوزه‌ی انتخابیه خود و یا نشان دادن تصویری قهرمان از خود باشد. اوج این ناهماهنگی آن‌جاست که وقتی قرار است یک نفر از نمایندگان به نمایندگی از بقیه مطالباتی را مطرح کند و بقیه باید جایگاه ایشان را بپذیرند، نماینده‌ دیگری از میان جمع بلند شده و خود مسایل دیگری را مطرح می‌کنند. یا نماینده دیگری به جای این‌که به‌دنبال وظایف نمایندگی خود باشد، ردای کلانتری می‌پوشد! و معترضان درمانده را تهدید می‌کند. همه‌ی این ناهماهنگی‌ها نشان می‌دهد که وقتی در سطوح بالا چنین ناهماهنگی و آشفتگی وجود دارد، امکان تاثیرگذاری بسیار پایین است.

۴- ضمن سپاس از زحمات کسانی که در این چند روز برای برگزاری این سفر تلاش کرده‌اند ولی این سوال از برگزار‌کنندگان مطرح می‌شود که چرا باید جلسه نهایی رییس‌جمهور با مقامات استانی در یک سالن کنفرانس صدنفره برگزار شود. چرا نباید در فضایی آرام مدیران و نمایندگان و وزرا در کنار رییس‌جمهور، بتوانند جمع‌بندی خود را در این سفر داشته و بر روی خواسته‌های حداقلی به توافق برسند. چرا باید شرایطی فراهم نشود تا اگر نمایند‌ه‌ای خواست نکته‌ای مطرح کند، مجبور نشود وسط یک جمع صدنفره بلند شده و خواسته‌های خود را فریاد بکشد. این اقدامات منافی آداب و تشریفات رسمی است. حتا اگر صحبت مقامات استانداری را بپذیریم که توافق‌های نهایی در جلسات قبل انجام شده که این سوال مطرح می‌شود که اگر می‌شود توافق‌ها را پیشاپیش انجام داد، پس چه نیازی به این‌گونه جلسات و رفت و آمدهاست.

۵- در چند روزه‌ی اخیر سفر، سیستم اداری پیچیده‌ای برای دریافت مطالبات مردم در نقاط شهر تشکیل شد. مکان‌هایی برای دریافت درخواست‌های مردم و ارجاع آن‌ها به ادارات ذی‌ربط. از یک منظر شاید چنین پدیده‌ای نشان‌دهنده‌ی توجه و رعایت حقوق مردم باشد. ولی از طرف دیگر چنین پدیده بیش‌تر از آن‌که نشانه‌ی توجه به حل سیستمی و ساختاری مشکلات باشد، بیش‌تر نشانه‌ی نوعی نگاه شخصی و احساسی به مشکلات جامعه است. این رویکرد به دنبال اصلاح مکانیسم‌های موجود در جامعه نیست و تنها با نگاه شخصی‌گرا می‌خواهد به جامعه این خاطر جمعی را بدهد که ما به‌دنبال فهم و دانستن مشکلات جامعه هستیم و حتا اگر هم حل نشود حداقل با شما هم‌دردی می‌کنیم.

۶- در این سال‌ها عنوان مطالبه‌گری به یک کلیشه‌ی پرتکرار تبدیل شده است. هرکسی فکر می‌کند با ردیف کردن لیستی از خواسته‌ها و نیازهای شهر و منطقه‌ی خود مطالبه‌گر و پیگیر حقوقش است. جالب توجه این است که این افراد تنها فکر می‌کنند، با فریاد و فغان و ناله می‌توان به خواسته‌ها رسید. گرچه گام اول دوای هر دردی ناله و فغان است ولی در همان ناله ماندن عاقبت خوبی نخواهد داشت. متاسفانه بیش‌تر این مطالبه‌گران شناخت کافی از فرایندها و مکانیسم‌های ساخت قدرت و تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری و بودجه‌ی‌ریزی ندارند و حتا علاقه‌ای به یادگیری آن هم نیست. بر خلاف مثل مشهور: خواستن توانستن نیست. خواستن و مطالبه‌گری، بیان و تلاش و شناختن و فهمیدن مکانیسم‌های قدرت و توان تاثیرگذاری بر این فرایندها و پیگیری خواسته‌ها توسط گروه‌های مختلف است. گرچه مرحله‌ی فریاد و فغان یکی از مراحل مطالبه‌گری می‌باشد ولی باید در هر جامعه‌ای سطوحی از نهادها و گروه‌های مختلف در جامعه وجود داشته تا بتواند این خواسته‌ها و فریادها را به نیروی اجتماعی، قدرت سیاسی، طرح اجرایی و عملیاتی بدل و آن را در دالان‌های قدرت پیگیری و اجرایی کند وگرنه مطالبه‌گری به معنای فریادزدن، تنها انداختن تیری در تاریکی شب است!

*دکترای جامعه‌شناسی توسعه

نویسنده : دکترمجتباترکارانی* | سرچشمه : سیمره604(22آذرماه1400)
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.