توانا بود هرکه دانا بود
همواره روزگار با سیمره جاری باشید...
Sunday, 7 July , 2024
امروز : یکشنبه, ۱۷ تیر , ۱۴۰۳ - 1 محرم 1446
شناسه خبر : 14547
  پرینتخانه » فرهنگی, یادداشت تاریخ انتشار : ۱۲ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۱:۱۶ | | ارسال توسط :

درس‌هایی از نهضت امام حسین(ع)- قسمت سوم و چهارم

درس‌هایی از نهضت امام حسین(ع)- قسمت سوم و چهارم
با آن‌که امامان معصوم(ع)، قدرت بر یک‌سری کار‌های خارق‌العاده داشته و دارند، ولی بیش‌تر رفتار و کردار خود را بسان طاقت بشری و حالت عادی رفتار کرده‌اند. به‌طور مثال وقتی امام حسین(ع) از مدینه به سمت مکه حرکت کرد، در خارج شهر فوج فوج فرشتگان با وسایل حرب، به خدمت امام حسین(ع) رسیدند، و اعلام کردند حاضرند حضرت  را در مقابل دشمنانش یاری کنند.
 حضرت سیدالشهدا، فرمودند:« وعده‌گاه شما محل قبر من باشد و آن‌جا سرزمینی است که کربلا نام دارد. فرشته‌ها عرض کردند، اگر از دشمن در هراسی، بگذار در رکابت باشیم.»، سیدالشهدا،  فرمودند:«آن‌ها راهی بر من ندارند و زیانی به من نمی‌رسانند تا وقتی به آن زمین برسم.»
بعد گروه‌هایی از اجنه‌ی مسلمان به خدمت امام(ع) رسیدند و همراهی خود را با حضرت بیان کردند، آن حضرت فرمودند:« خدا به شما جزای خیر دهد.»
طبق آیه‌ی ۷۸ سوره نساء، که در قرآن آمده، أَيْنَمَا تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنْتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ ۗ وَإِنْ تُصِبْهُمْ حَسَنَةٌ يَقُولُوا هَٰذِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ۖ وَإِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ يَقُولُوا هَٰذِهِ مِنْ عِنْدِكَ ۚ قُلْ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ۖ فَمَالِ هَٰؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ حَدِيثًا» یعنی(هر کجا باشید اگر چه در کاخ‌های بسیار محکم، شما را مرگ فرا رسد. و آنان را اگر خوشی و نعمتی فرا رسد، گویند: این از جانب خداست، و اگر زحمتی پیش آید گویند: این از جانب توست! بگو: همه از جانب خدا است. چرا این قوم (جاهل) از فهم هر سخن دورند؟!)
 و یا در سوره‌ی آل عمران، آیه‌ی ۱۵۴ چنین آمده است: پس از آن غم، خدا شما را ایمنی بخشید که خواب آسایش، گروهی از شما را فرا گرفت و گروهی هنوز در غم جان خود بودند و از روی نادانی به خدا گمان ناحق می‌بردند (از روی انکار) می‌گفتند: آیا ممکن است ما را قدرتی به دست آید؟ بگو: تنها خداست که بر عالم هستی فرمان‌رواست. (منافقان از ترس مومنان) خیالات باطل خود را که در دل می‌پرورند با تو اظهار نمی‌دارند،(با خود) می‌گویند: اگر ما را قدرت و پیروزی بود(شکست نمی‌خوردیم) و در این‌جا کشته نمی‌شدیم. بگو: اگر در خانه‌های خود هم بودید باز کسانی که سرنوشت آنان(در قضای الهی) کشته شدن است(از خانه‌ها) به پای خود به قتلگاه بیرون می‌آمدند، تا خدا آن‌چه در سینه دارید بیازماید و آن‌چه در دل دارید پاک و خالص گرداند، و خدا از راز درون سینه‌ها آگاه است.
پس من در جایگاه و قتلگاه خویش با آزمایش و امتحان الهی در روز شنبه دهم محرم(عاشورا) [سال۶۱ قمری] کشته می‌شوم، و یاران و اصحابم نیز همین‌طور کشته می‌شوند و شرح کشتن و سرها را به نزد یزید بردن و اسارت حرمش را بیان فرمودند، ولی[ شما برگردید]. اجنّه گفتند:«ای حبیب خدا سوگند به ذات اقدس الهی، اگر امر تو واجب‌‌الاطاعه نبود، همه دشمنانت را می‌کشتیم. امام حسین(ع)، فرمودند:«به خدا قسم ما از شما بر آن‌ها قادرتر هستیم، منتهی ما از توانایی و قدرتی که داریم، استفاده نکرده، تا هرکس که هلاک می‌شود، از روی برهان و دلیل بوده، و آن کس هم که زنده می‌گردد، و هدایت می‌شود، از روی دلیل و برهان باشد.» (ذهنی تهرانی، ۱۳۷۹ : ۶۹ و ۷۰)
زمانی که حضرت امام حسین(ع) از مدینه به مکه تشریف بردند، قطعاً آوازه و خبر بیعت نکردن آن حضرت به صورت سنتی و چهره به چهره  بین افرادی از مسلمین منطقه‌ی عراق، حجاز و شام  و یا  قبایل دامدار و بادیه‌نشین کهدر ان مسیر زندگی می‌کردند پخش شد. چند ماهی که امام حسین در مکه سکونت داشتند، آل زبیر و سایر مسلمین و بزرگان قبایل با آن حصرت ملاقات و حشر و نشر داشتند.  بزرگان بلاد کوفه هم تا از مرگ معاویه، وریاست و جانشینی یزید، و بیعت نکردن حضرت امام حسین(ع) با او اطلاع یافتند، جلساتی گرفتند، و نامه‌هایی را به خدمت آن حضرت فرستادند. هر دسته و طایفه‌ای گاه جداگانه نامه‌هایی را می‌فرستادند. شرح برخی از این نامه‌ها در کتاب مقتل‌الحسین از مدینه تا مدینه، تالیف مرحوم آیت‌الله سیدمحمدجواد ذهنی تهرانی در صفحات ۹۲ تا ۱۰۷ آمده است.
 کوفیان در آخرین نامه‌شان توسط هانی ابن هانی السبعی و سعد ابن عبدالله الجُعفی چنین نوشته بودند، [یا امام حسین]
اهل کوفه انتطار قدوم شما را می‌کشند، و همگان بر خلافت آن حضرت، متفق شده‌اند و رایشان بر امارت شما قرار گرفته، هیچ توقف نمی‌باید نمود، و در آمدن می‌باید تعجیل
کرد،  و این ساعت  هنگام آمدن و لشکر کشیدن است، و….
بعد از رسیدن نامه‌ی کوفیان به امام حسین(ع)، ایشان نامه‌ای در جواب کوفیان توسط هانی بن هانی و سعید بن عبدالله حنفی با مضمون زیر ارسال کرد:
«بسم الله الرحمن الرحیم، من الحسین بن علی الی الملا من المومنین و المسلمین …»
از حسین بن علی به همه مومنین و مسلمین، هانی و سعید با نامه‌هایتان آخرین کسانی بودند که نزد من آمدند. هرچه گفتید و ذکر کردید را فهمیدم. حرف اکثر شما این است که ما پیشوایی نداریم. لذا نزد ما بیا که شاید خدا به واسطه‌ی شما ما را گرد محور حق و راه راست جمع کند. برادر، و پسر عمو و فرد مورد وثوق خانواده‌ام(مسلم بن عقیل) را به سوی شما فرستاده‌ام، مامورش نموده‌ام وضع و نظر شما را برایم گزارش دهد. اگر نوشت که نظر همه شما، فضلا و عقلایتان همان است که پیک هایتان به من رسانده‌اند و در نامه‌هایتان خوانده‌ام به سرعت نزد شما می‌آیم. قسم به جانم کسی امام نیست، مگر آن‌که عامل به قرآن باشد و براساس قسط عمل نماید و در گرو حق و حقیقت باشد و نفس خویش را در راه خدا وادارد. والسلام.  ( غنی تهرانی، ۱۳۷۹ : ۹۵ و ۹۶ ) و اقتباس از رایانه
آن‌چه مشخص است، کوفیان و اهل بصره  رهبری و ا مامت، و زعامت  آن حضرت  را خواستار بوده. و مشتاق دفع شر یزیدیان  بوده‌اند. آن‌ها می‌خواستند حکومت تشکیل دهند،   ولی در شعار خوب درخشیدند، اما ابن زیاد با تبلیغات که سپاه جرار شام در راه است، و برخی را نیز با پول خرید ، تفرقه در بین کوفیان شکل گرفت، و به قول قدیمی‌ها کوفیان مردمی خوش بهار و بد پائیز هستند. تا سیاست ابن زیاد شکل عملی به خود گرفت، کوفیان مسلم ابن عقیل را در خود کوفه، بی‌یار و یاور کردند، و نهایت خیانت کوفیان مسلم ابن عقیل و جمعی از هواداران حسین(ع) مانند هانی ابن عروه به شهادت رسیدند، و آن‌ها که دل در گرو هدف حسین داشتند، به سرعت جا خالی دادند و شمشیرهایشان علیه سیدالشهدا از نیام کشیدند. در حالی که آن حضرت خالصانه برای دفع شر و ذلت از آن‌ها به طرفشان حرکت کرده‌بود.
ادامه دارد…
*هرگونه برداشت و تلخیص از مطالب این تارنما بدون ذکر منبع ممنوع است و پیگرد قانونی دارد.
نویسنده : احمد لطفی | سرچشمه : سیمره635 و 636(29 امرداد و 6 شهریور401)
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.