امروز : پنج شنبه, ۱۴ تیر , ۱۴۰۳ - 28 ذو الحجة 1445
درآمدي بر تاريخ معماري و شهرسازي در لرستان فيلي
در لرستان پيش از تاريخ ميتوان به آثاري از سكونت انسان در اِشگَفتها (غارها) به قدمت ۴۰ تا ۵۰ هزار سال اشاره كرد.(هول، ۱۳۸۱: ۱۵) فرانك هول در تحقيقات خود در لرستان نتيجه گرفته كه، در حدود ۴۵ هزار سال پيش از اين، مردماني غارنشين در اين ناحيه ميزيستهاند.(همان: ۱۱) تحقيقات جديد در اِشگَفت «كَلدَر» خرمآباد نشان ميدهد كه، اين تاريخ به ۶۵ هزار سال ميرسد.
امروزه به ياري كاوشهاي باستانشناسي، آثار بسياري از دورانهاي پيش از تاريخ، دورانهاي تاريخي و از تمدنهايي چون عيلام، كاسي، لولوبي، ماد، هخامنشي، پارت، ساساني گرفته تا حكومتهاي مختلف پس از اسلام در ايران، آشكار و در جهان به نام لرستان شناخته ميشوند. بروز و ظهور اين تمدنها و پيدايش حكومتهاي منطقهاي و فرامنطقهاي، سبب ايجاد تحولات بزرگي در اين سرزمين شد. از شمار اين تحولات شگرف، ميتوان به رشد و توسعهی هنرهاي گونهگون، همچون معماري، پيدايش و گسترش نظام شهرسازي، شهرنشيني و … اشاره كرد.
به درستي آشكار نيست كه پيدايش نخستين شهر در محدودهی لرستانات در چه زماني آغاز شده است. برخي شواهد چنين گواهي ميدهند كه، به احتمال در دورهی «عيلام» شهر يا شهرهايي در منطقه لرستان امروزي (ناحيه سيماش يا سيماشكي، منطقه كوهستاني شمال عيلام آن روز)، وجود داشته است. از وجود شهرهاي احتمالي لرستان فيلي «لر كوچك» در دورهی كاسيها، ماد و هخامنشيان اطلاعي در دست نيست. در حال حاضر به دليل نبود اسناد و روند بسيار كند كاوشهاي باستانشناسي، اين پرسشها همچنان بيپاسخ مانده است.
و اما در مورد جانشينان اسكندر مقدوني در ايران (سلوكيان) و همچنين امپراطوري اشكانيان(پارت)، برخي شواهد ميداني و تاريخي چنين دلالت ميكنند كه، شهر مهم نهاون(نهاوند) در اين دوره بنا نهاده شده است. برخي از پژوهشگران محوطه «رِماوَن»(رماوند) در نزديكي شهر كوهدشت را كه در روزگار خود بزرگ و آباد بوده به دورهی اشكانيان نسبت ميدهند. (كرميان، ۱۳۹۴: ۴۹) در تاريخ معماري و شهرسازي لرستان فيلي ميتوان به دو نقطهی عطف اشاره كرد. تحول نخست مربوط به دورهی ساساني است.
![](https://seymare.com/wp-content/uploads/2022/07/عکس-بقایای-شهر-باستانی-300x197.jpg)
تصویری از بقایای معماری ساسانی در محدودهی شهر تاریخی درهشهر (صیمره).
در اين دوره، در محدوده لرستان فيلي شهرهاي مهمي به وجود آمدند. از جمله اين شهرها ميتوان به صيمره، داراشهر، شابرخواست، سيروان و به احتمال چندين نقطه شهري ديگر اشاره كرد.
توسعهی شهرسازي و به تبع آن شهرنشيني در لرستان دورهی ساساني، عمدتاً به دليل جايگاه راهبردي و اهميت نظامي- مواصلاتي اين ناحيه بوده است. آثار باقيمانده از پُلهاي پرشماري كه ساسانيان بر روي رودهاي خروشان لرستان زدهاند، گواهي است بر اين گفته. افزون بر آن برخي ويژگيهاي طبيعي مانند وجود آب و خاك مناسب، همسايگي با پايتخت(تيسفون در عراق امروزي) و امنيت سياسي و اجتماعي كه حاصل اقتدار ساسانيان بود نيز، در مراحل بعدي، در گسترش نظامِ شهر و شهرنشيني در اين ناحيه مؤثر افتاد. اما نقطهی عطف دوم در اين زمينه، مربوط به سدهی چهارم تا روزگار يورش مغول به ايران و لرستان است. پس از تثبيت دين اسلام در سدههاي نخست هجري، پيدايش حكومتهاي مستقل و نيمهمستقل و ثبات سياسي، ديگر بار به ساخت بناهاي بزرگ و توسعه شهرها توسط حاكمان اين ديار توجه شد.
در اين دوره و در حكومتهاي محلي چون خاندان ابيدلف عجلي، حسنويه و اتابكان لر، شهرهاي كهنتر گسترش پيدا كرده و اقدامات عمراني در آنها و بهويژه در شهر شابرخواست به عنوان مركز حكومتهاي محلي خاندان حسنويه و بهويژه اتابكان لر كوچك و توسط ايشان صورت گرفت. در ادامهی اين روند شاهد ايجاد و رونق شهرهاي جديدي مانند خرمآباد، كَرَج و بُرج هستيم.
در اين دوره حاكمان بومي بهويژه بدر پسر حسنويه و اتابكان لر، كوششهاي فراواني را براي ايجاد امنيت، رفاه و آسايش مردم لرستان انجام دادند. شوربختانه اين دوران پررونق و شكوه با حمله تيمور به لرستانات و در نتيجه بروز خسارتهاي جبرانناپذير رو به افول نهاد.
اگرچه پس از اين حمله اتابكان لر كوچك توانستند دوباره حاكميت و استقلال سياسي خويش را بازيابند. بسياري از نقاط شهري لرستان به شدت آسيب ديد. پس از اين حمله شهرهايي مانند شابرخواست، كوذشت (كوهدشت)، گريت (پاپي) و چند نقطه شهري ديگر، براي هميشه از ميان رفتند. گزارش تاريخي حمدالله مستوفي در كتاب نزهةالقلوب و تاريخ گزيده به روشني اين گفته را تأييد ميكند.
جانشينان تيمور براي اداره امور و رضايت مردم كوشيدند كه به جبران بخشي از خسارات وارد شده پردازند؛ اما شدت خسارات در اين دوره به حدي بود كه، حتا در دورههاي بعدي به شكل كامل جبران نشد. در نهايت پس از روي كار آمدن دولت صفوي و پيدايش امنيت، ثبات اقتصادي و سياسي، شهرهايي مانند خرمآباد و بروجرد توسعه پيدا كردند.
در خرمآباد اين دوره، بناهاي با اهميتي مانند «پل گَپ»، «مسجد جامع» و … ساخته شدهاند. چنانچه گفته شد دورهی ساسانيان و سدههاي ميانهي اسلامي، دو نقطه رشد و عطف در تاريخ معماري و شهرسازي اين ديار به حساب ميآيند و اما دوره قاجار(بهويژه اواسط آن) را بايد به درستي، نقطه انحطاط معماري، شهرسازي و شهرنشيني در لرستان فيلي قلمداد كرد.
در حقيقت حاكمان قاجار به دليل دشمني و كينهی عميقي كه از لرهاي زنديه (كه از نظر تبار و قوميت منصوب به لرستان فيلي بودند) و دلايل ديگر، از هيچ كوششي در تضعيف لرستان و مردمانش فروگذار نكردند. در اين ميان دوران حكمراني برخي از شاهزادگان قاجار بر لرستان مانند محمّدعلي ميرزا دولتشاه و تا حدودي مظفرالملك را بايد مستثني دانست.
در پي اين دشمنيها و برخي اشتباهات واليان لرستان در برخورد با سران ايلات لر، سرزمين فيليها به دو بخش پشتكوه و وَركُوه (پيشكوه) تجزيه شد و قدرت واليان بومي و مقتدر به پشتكوه (استان ايلام) محدود گشت.
از آن پس (دورهی فتحعليشاه) دهها تن از شاهزادگان و درباريان قاجار به وَركُوه (استان لرستان امروزي) گسيل داده شده، هر كدام چند صباحي بر اين ديار حكم راندند. در اين دوره به دلايلي همچون بيكفايتي حاكمان، ناآشنا بودن به امور حكومت داري، اخذ مالياتهاي گزاف، تعدي و ستم آشكار، ناآشنا بودن به ويژگيهاي قومي و فرهنگي مردمان لر و … بخش خاوري لرستان فيلي (وَركُوه يا پيشكوه)، شاهد بروز برخي از شورشها، ناامنيها و خودسريها شد.
حاصل اين كار ناامني شديدي بود كه به شدت مردم لرستان و بهويژه شهرهاي آن را، تحت تأثير سوء قرارداد.
كاملاً طبيعي است كه، منطقهي پشت كوه لرستان فيلي هم تحت تأثير اوضاع نابهسامان منطقهی وَركُوه (پيشكوه)، قرار گرفته و قدرت واليان، بيشتر مصروف به رفع برخي ناآراميها و اموري مانند مرزداري و … شده باشد. با اين همهی واليان در پشتكوه، به صورت محدود، دست به برخي اقدامات عمراني زدند.
ادامه دارد…
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.