توانا بود هرکه دانا بود
همواره روزگار با سیمره جاری باشید...
Tuesday, 2 July , 2024
امروز : سه شنبه, ۱۲ تیر , ۱۴۰۳ - 26 ذو الحجة 1445
شناسه خبر : 24138
  پرینتخانه » اجتماعی, یادداشت تاریخ انتشار : ۰۸ تیر ۱۴۰۳ - ۸:۳۵ | | ارسال توسط :

جنگل‌های زاگرس در میانه‌ی آتش و دود؛/ نگاهی از منظر نهادی

جنگل‌های زاگرس در میانه‌ی آتش و دود؛/ نگاهی از منظر نهادی
مشاهده‌ی صحنه‌هایی از آتش‌سوزی جنگل‌ها و مراتع به‌ویژه در زاگرس عزیز، آدمی را متأثر می‌کند و به این فکر وا می‌دارد که آیا زاگرسی که از همه‌سو در میانه‌ی بحران، بلا و آسیب، بی‌پناه رها شده‌است

با این آتش‌سوزی‌ها آخرین دارایی و سرمایه‌ی خود را که همین طبیعت و اکوسیستم نیمه‌جان است، در معرض نابودی نخواهد دید؟ زاگرسی که در طی سال‌های اخیر با رشد مهاجرت و بی‌کاری و بی‌عدالتی، منابع انسانی‌اش در حال فرار از زاد بوم خود هستند و با شیوع آسیب‌های اجتماعی مانند اعتیاد و خودکشی و فقر نیزجوانانش زمین‌گیر شده‌اند و با خشک‌سالی و انتقال منابع آبی و نبود سدهای مناسب کشاورزی، دامداری و روستانشینی‌اش در حال افول است، آیا این آتش‌سوزی، آخرین تتمه‌ی این سرزمین را به باد نخواهد داد؟!
از این رو با توجه به اهمیتی که محیط زیست و منابع طبیعی برای زیست عزت‌مندانه و آینده نگرانه در زاگرس و لرستان دارد سعی می‌کنیم از منظر اجتماعی و نهادی به این موضوع بپردازیم.
در سال‌های اخیر زاگرس همیشه در صدر اخبار حوادث آتش‌سوزی جنگل‌ها و مراتع قرار داشته است و پارادوکس قضیه آن است که سال‌هایی که پرباران‌تر است با رسیدن موسم گرما این آتش‌سوزی‌های گسترده‌تر و پرتعدادتر هستند که به جان جنگل‌ها می‌افتند و درختان و مراتع جان به در برده از خشک‌سالی و قامت برکشیده از باران‌های بهاری را با ولعی سیری‌ناپذیر می‌سوزاند تا به ما یادآوری کند که تغییر اقلیم مخاطره‌ای است جدی که اگر به هوش نباشیم هم خشک‌سالی و هم ترسالی‌اش می‌تواند موجب آسیب و خطر باشد. بنابراین در این‌جا به عوامل اجتماعی و نهادی وسازمانی مؤثر بر این پدیده می‌پردازیم:

عوامل اجتماعی: نبود آگاهی لازم و ضعف تعلق به منابع طبیعی مشترک؛
متاسفانه در بعضی از اقشار اجتماعی آگاهی‌های لازم در مورد حفاظت از منابع طبیعی وجود ندارد. گرچه این روزها به مدد رسانه‌ها و افزایش تحصیلات، آگاهی‌های زیست‌محیطی در جامعه ما افزایش یافته ولی این تغییر آگاهی کمتربه تغییر رفتار منجر شده است. به این معنا که مردم با این‌که می‌دانند چنین پدیده‌هایی آسیب‌زاند ولی خود را مقید به رعایت هنجارهای زیست‌محیطی پیش‌گیرانه در عمل نمی‌دانند. یکی از دلایل آن را می‌توان وجود فقر بالا و اعتیاد در جامعه دانست که این افراد نیازهای خود را در نبود مشاغل پایدار از طریق استفاده نامناسب از منابع طبیعی تامین می‌کنند که منجر به آتش‌سوزی می‌شود.
(زغال‌فروشی و یا پناه بردن به جنگل جهت مصرف مواد و آتش زدن مزرعه بعد از برداشت جهت کشت جدید از این موارد است) و در سطح بعدی نبود تفریح و فراغت مناسب و کم‌هزینه در جامعه‌ی ماست که بسیاری از مردم را به تفریح در مناطق کوهستنانی و جنگلی کشانده است و در میانه‌ی این تفریح و روشن کردن آتش است که جرقه آتشی می‌تواند جنگلی را بسوزاند و در سطوح بعدی نوعی بی‌توجهی ویا خشم به طبیعت و منابع طبیعی است که در شکل وندالیسم رفتاری و تخریب محیط زیست خود را جلوه‌گر می‌سازد و امیال سرکوب شده و خشم افراد به‌خاطر کمبودها و نابرابری اجتماعی و سیاسی در جامعه با روشن کردن آتش و حتا سوختن آرام می‌گیرد. نتیجه‌ی چنین عواملی تخریب منابع طبیعی و عدم حفاظت از منابع مشترک سرزمینی را در پی دارد.
در کنار این‌ها وجود تعارض‌های قومی و قبیله‌ای نیز در این آتش‌سوزی مؤثر است تا جایی که یکی از ابزارهای انتقام‌گیری‌های گروه‌ها از یک‌دیگر آتش‌زدن مزارع طرف مقابل بوده و در یک زنجیره‌ی انتقام‌گیری قبیله‌ای نه فقط باعث ضرر و زیان به هم‌دیگر شده بلکه منابع طبیعی را دچار خسارت بازگشت‌ناپذیر نموده‌اند.

عوامل نهادی و سازمانی: ضعف نظارت و حکم‌رانی دولتی
در مقابل نوعی بی‌توجهی اجتماعی، ضعف نهادی، سازمانی، قانونی و نبود نظارت‌های نهادی نیز در زمینه‌سازی و بروز حوادث مرتبط با آتش‌سوزی مؤثر است، بسیاری از افراد سودجو در سایه خلا‌های قانونی به فکر تغییر کاربری زمین‌های زراعی می‌افتند و قوانین و سیاست‌های موجود نیز کارایی و بازدارندگی لازم در این زمینه را نداشته‌اند. حتا متاسفانه در بعضی موارد مشاهده شده برای پیدا کردن متهمین که در مناطق جنگلی پنهان شده‌اند اقدام به آتش‌زدن این مناطق شده وکمتر کسی هم پاسخ‌گوست.
هم‌چنین وجود اختلاف بین سازمان منابع طبیعی و بهره‌برداران محلی بر سر تعریف زمین‌های مرتعی می‌تواند بعضی از بهره‌برداران محلی را به فکر آتش‌زدن این مراتع بیندازد تا با نابود کردن مراتع بعد از چند سال آن را به زمین زراعی تبدیل کنند.
علاوه بر این معمولاً سازمان‌های دولتی و سمن‌ها بیش‌تر به اطفای حریق می‌اندیشند و کمتر به وضعیت پسا آتش‌سوزی می‌پردازند و مرحله‌ی بازسازی پس از بحران کاملاً مغفول مانده است. وضعیتی که در آن خاک ضعیف و دچار فرسایش می‌شود و بعد از اولین باران باعث ایجاد مشکلاتی در تامین آب محلی می‌شود و یا گونه‌های گیاهی از بین رفته و حیات جانوران به خطر می‌افتد و باید به دنبال این باشیم که چگونه و با کاشت چه گونه‌هایی می‌توان این مراتع و جنگل‌ها را مجددا بازسازی نمود. ازطرفی دیگر نهادهای دولتی مرتبط کمتر به اقدامات پیش‌گیرانه مبادرت ورزیده و صرفاً بر ایجاد آتش‌بر در بعضی از مناطق متمرکز قرار داده و دیگر اقدامات پیش‌گیرانه لازم را انجام نمی‌دهند. علاوه بر اقدامات پیش‌گیرانه فنی و تکنیکی که متخصصان مربوطه بر آن تاکید دارند، ضرورت دارد جلب مشارکت و سازماندهی و آموزش مردم محلی و نهادهای مردم‌نهاد و تجهیز آن‌ها در دستور کار دولت قرار گیرد. متاسفانه نهادهای دولتی این موضوعات را کمتر اولویت خود می‌دانند و وقتی به حفاظت از محیط زیست می‌رسند اعتبارات ته کشیده! و می‌خواهند تنها با ایثارو از خودگذشتگی و حتا جان‌فشانی مردم محلی این کاررا انجام دهند در حالی‌که نه فقط لازم است دولت در چنین شرایطی اعتبارات لازم را مصوب و تخصیص دهد بلکه مردم محلی و نهادهای مردم نهاد را به همکاری زیر یک پروژه مشترک بسیج کند.
(بسیاری از مردم محلی نشان داده‌اند با حداقل منابع می‌تواند بیش‌ترین کارایی لازم را داشته باشند و اگر دولت منابع لازم برای سوخت موتور سیکلت شان ویا دیگر هزینه‌ها به آن‌ها بپردازد حاضرند داوطلبانه از منابع طبیعی محلی پاسداری کنند.) اما دولت کمتر همکاری نموده و اعتبارات موجود نیز دررویه‌های ناسالم و فاسد به افراد خاصی تعلق می‌گیرد که واجد شایستگی در این زمینه نیستند.
در پایان باید از زحمات اعضای فعال سازمان‌های مردم‌نهاد و کنشگران داوطلب گمنام در این سرزمین چون مهندس مظفر افشار یاد کرد که با دستان خالی و سرمایه‌‌ی شخصی سال‌هاست برای پیش‌گیری از آتش‌سوزی و اطفای آن کار می‌کنند و دولت‌ها نه فقط نباید چنین کنشگرانی را تنها بگذارند بلکه وظیفه‌ی اصلی خود را در تامین تجهیزات به‌روز مانند بالگردهای مجهز و پهپاد و خودروها و کپسول‌های آتش‌نشانی و ایجاد ایستگاه‌های منطقه‌ای در کنار سازماندهی اجتماعی و تجهیز مردم محلی انجام دهند و تنها با ذکر این موضوع که آتش‌سوزی‌ها عمدی است و تعدادی از مجرمین شناسایی و تحویل مراجع قضایی شده مسئولیت خود را پایان یافته تلقی نکنند.

نویسنده : دکتر مجتبا ترکارانی | سرچشمه : سیمره‌ی شماره‌ی 726(31 خرداد 1403)
برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.