توانا بود هرکه دانا بود
همواره روزگار با سیمره جاری باشید...
Thursday, 4 July , 2024
امروز : پنج شنبه, ۱۴ تیر , ۱۴۰۳ - 28 ذو الحجة 1445
شناسه خبر : 2467
  پرینتخانه » فرهنگی تاریخ انتشار : ۱۹ مهر ۱۳۹۵ - ۸:۱۵ | | ارسال توسط :

جای خالی کتاب در نمایشگاه سراسری کتاب استان لرستان!

روح‌اله رویین: «جای خالی» همواره ما را به سوی نقطه‌چین‌ها هدایت می‌کند، به سوی اهمیت همان چیزی که حضور ندارد: نااندیشیدنی.در ادبیات و هنر «جای خالی» ـ چه در عنوان اثر و چه به عنوان صناعتی ویژه ـ مسئله‌پرور و معضل‌آفرینِ ساختار آن اثر است‌. این اصطلاح ما را به یاد «جای خالی سلوچ» می‌اندازد، […]

روح‌اله رویین: «جای خالی» همواره ما را به سوی نقطه‌چین‌ها هدایت می‌کند، به سوی اهمیت همان چیزی که حضور ندارد: نااندیشیدنی.
در ادبیات و هنر «جای خالی» ـ چه در عنوان اثر و چه به عنوان صناعتی ویژه ـ مسئله‌پرور و معضل‌آفرینِ ساختار آن اثر است‌. این اصطلاح ما را به یاد «جای خالی سلوچ» می‌اندازد، جای خالی کسی که تمام ساختار رمان را در هاله‌ی ابهام خود می‌گیرد‌؛ یا به یاد فیلم «‌در باره‌ی الی‌» فرهادی و یا بالاتر از هر دوی این‌ها فیلم «‌ماجرا‌»‌‌ی آنتونیونی. در هر سه اثر یاد شده‌، داستان حول محور اویی می‌چرخد که غایب است و اساس روایت هم از همین غیاب آفریده شده و پر و بال گرفته است‌. «‌جای خالی‌…‌‌» در این آثار‌، همان نقطه‌های نااندیشیدنی‌اند‌.

در نمایشگاه سراسری کتاب استان لرستان‌، امسال با یک نقطه‌ی نااندیشیدنیِ فربه مواجه می‌شویم‌: جای خالی کتاب!! من جای خالی کتاب را به همان علتی که در بند بالا آمد برگزیده‌ام‌، هم‌چنین به علت تهی کردن کتاب از معنایش در چنین نمایشگاه‌هایی و همین‌طور غیاب کتاب به معنای واقعی‌اش‌. این اصطلاحی که برای این نمایشگاه به کار می‌برم‌، بی‌گمان کمی نامنتظره و سرزده می‌نماید‌، کمی هم بیش از حد تلخ و البته نامعقول و معناباخته با مفهومی سورن کیرکه گاردی‌! در همین فضای نامعقول است‌ که گاهی مواقع دچار گمان‌های نه چندان دور از حقیقت می‌شویم که نکند خدای ناکرده‌، فقط مسئله‌ی تراز کاری و فیگورهای تبلیغاتی و برون ریزِ «‌من اینم و چنان کرده‌ام.‌.‌.‌»‌های آماری است که مسئولان و متولیان ما را به انجام یک عمل عام‌المنفعه وامی‌دارد‌. حرکتی موازی با / و از جنس بیان یک‌سری اصطلاحات دهان پرکن و فانتزی‌، شیک و اتو کشیده‌ای که معمولاً همین متولیان‌، برای قانع کردن عموم و نشان دادن سطح دانشِ‌!! خود به‌کار می‌گیرند‌.
     بی‌گمان اهل کتاب‌، خوب می‌دانند که کتاب‌های مؤثر‌، آن‌هایی است که به قول نوبوکوف نه عقل و نه احساس‌، بلکه تیره‌ی پشت را به تسخیر در می‌آورند‌. کتاب‌هایی که نه محصول تولیدکنندگان و کتاب‌سازانِ کاغذ تباه‌کن‌، که محصول آوارگی در بیابان‌های بی‌سرانجام روح‌اند‌. کتاب‌هایی که ارزش بارها خواندن را دارند و هماره و با هربار خواندن‌، تازه‌تر و متحیر کننده‌تر می‌نمایند‌. کتاب‌هایی‌ که نه تنها نویسندگان جدی که ناشران جدی‌ای هم دارند‌‌. همان ناشرانی که در نمایشگاه امسال فقط سه چهار‌تایشان دیده می‌شد‌!!!‌ـ خوانندگان و تشنگان جدی علوم انسانی‌، نگاه را می‌لغزاندند و به دنبال نشر قطره‌، نی‌، هرمس‌، ققنوس‌، مرکز‌، طرح نو‌، مینوی خرد‌‌.‌.‌. بودند‌، و با تکان دادن سر از تعجب و ناامیدی به سرعت از نمایشگاه بیرون می‌آمدند ـ.
     به نظر می‌رسد «‌فرسودگی‌» ـ اصطلاحی با طیف معناییِ ژیل دُلوز ـ گستره‌ی فکری نمایشگاه را در خود گرفته بود‌. و این البته به فرسودگی متولیان این امر بر می‌گردد‌. ظاهراً هر امکانی‌، به‌جز امکانِ بلندگو بودن‌، از متولیان اداره‌کل ارشاد اسلامی استان گرفته شده‌است‌، و یا هر امکانی را حذف کرده‌اند‌، جز امکانی که در ذهن خود قابل حصول یافته‌اند‌.
     همیشه «‌عمل‌» در سایه‌ی دانش ژرف کارایی خود را به ظهور می‌رساند. در حرکت‌های در دید عموم گذاشته شده‌، متولیان فرهنگی ما ـ که باید علاوه بر اداره‌کل ارشاد اسلامی‌، آموزش ‌و‌ پرورش‌، و صداوسیمای استان را هم به آن افزود ـ ثابت کرده‌اند که میانه‌ای با کتاب ـ به معنای واقعی‌اش ـ و فهمی گسترده و ژرف از آن ندارند‌. هر اهل دانشی می‌داند که هر کتابی‌، به صرفِ کتاب بودنش‌، ارزشِ درنگ بر / و زمان را در آن ایستانیدن ندارد. درصد بسیار بسیار بالایی از مؤلفان و نویسندگان ما‌، صرفاً کتاب‌سازانی حرفه‌ای‌اند‌. با پشت هم گذاشتن چند ده فیش‌، کتاب نوشته نمی‌شود‌. باید در ازدحام و ترافیکِ صفحات عجیب مجازی که همه چیز را الکن و سطحی به خورد مخاطبان می‌دهد‌، به کتاب طور دیگری اندیشید‌، دیگر صرف اطلاع بخشیدن در هر زمینه‌ای، جذابیتی برای خوانندگان ندارد. صفحات مجازی همه‌چیز را دم دستی کرده و از شگفتی تهی ساخته‌اند‌، در نتیجه از این و آن گرفتن و پشتش هم چند مرجعِ نخوانده ردیف کردن‌، مخاطب را به سوی خود جلب نخواهد کرد‌. همین‌طور هم کتاب‌های سفارشیِ با کاغذ ارزان و هنوز یارانه‌ای و جلد‌های گالینگور ـ که غرفه‌های بزرگ را هم به خود اختصاص داده بود ـ اصلاً خواننده‌ی اهل را به خود نمی‌خواند‌، چراکه دیگر کتاب جزو لوازم ویترینی نیست که جلدهای آن‌چنانی‌اش مخاطب را جذب نماید‌.
     «کتاب‌»، امکانِ نااندیشیده‌هایی است که حفره‌های بزرگ هستی را شکل داده‌اند‌. من این سخن کافکا را می‌ستایم و با آن هم‌صدایم که ما باید‌: «فقط آن دسته از کتاب‌ها را بخوانیم که ما را زخمی و جریحه‌دار می‌کنند‌.‌.‌. ما به کتاب‌هایی نیاز داریم که هم‌چون فاجعه‌ای بر ما فرود می‌آیند‌، و ما را عمیقاً دچار رنج و اندوه می‌کنند‌، مثل مرگ کسی که بیش از خودمان دوستش داریم‌. مثل تبعید شدن به جنگلی دور از همه‌، مثل یک خود‌کشی‌. کتاب باید مثل تبری بر دریای یخ زده‌ی درون ما فرود آید‌.‌.‌.‌»
     ای کاش می‌شد در این نمایشگاه به اندازه‌ی یک دهم غرفه‌های کتاب‌های آموزشی مدارس ـ دو راهرو از چهار راهروی نمایشگاه مختص کتاب‌های کمک آموزش مدارس و کنکور بود ـ و کتاب‌های ارزان با کاغذهای ظاهراً دولتی‌! به طیف‌های دیگر و علاقه‌مندان جدی‌ترکتاب هم توجه می‌شد. و به‌جز نشر افراز، ثالث و نگاه ـ که البته این دو آخری هم کم‌تر آثار تازه‌ی خود را ارائه کرده بودند ـ ناشران حیطه‌ی علوم انسانی را هم دعوت می‌کردند.
 یادمان باشد‌، کتاب‌، شئ ای لوکس و مصرفی نیست که با انحصار آن در یک جهت خاص‌، خوانندگان را بتوان مجبور به استفاده از آن کردـ حتا با تخفیف‌های آن‌چنانی‌ هم‌چون اتومبیل که هر ایرانی ناگزیر به انتخاب یکی از دو سه نمونه‌ی ایرانی آن است‌. اندیشه را باید در تنوع بی‌حد و حصرش‌، محترم شمرد‌. اندیشه آری‌، همان که به قول آن اندیشمند بزرگ هنوز اندیشه انگیز است و ما البته به آن نمی‌اندیشیم‌!!!

 

 

 

برچسب ها

این مطلب بدون برچسب می باشد.

به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.