توانا بود هرکه دانا بود
همواره روزگار با سیمره جاری باشید...
Sunday, 7 July , 2024
امروز : یکشنبه, ۱۷ تیر , ۱۴۰۳ - 1 محرم 1446
شناسه خبر : 14864
  پرینتخانه » تاریخی, یادداشت تاریخ انتشار : ۰۷ مهر ۱۴۰۱ - ۹:۰۱ | | ارسال توسط :

تقریظ، بررسی و نقد و نظر کتاب موفق‌الدوله و سفارت لرستان نوشته‌ی دکتر ساسان والی‌زاده(بخش دوم)

تقریظ، بررسی و نقد و نظر کتاب موفق‌الدوله  و سفارت لرستان نوشته‌ی دکتر ساسان والی‌زاده(بخش دوم)
در ادامه‌ی بررسی تقریظ و نقد و نظر کتاب میرزا جعفر خواجه‌‌نوری ملقب به موفق الدوله-اثر ارزشمند جناب آقای دکتر ساسان والی زاده(تصحیح، تحشیه، تعلیقات، توضیحات ذیل‌نویسی مباحث متن اصلی و دیگر موارد مربوطه) ضرورت این بازگفتار محسوس می‌نماید که اماده‌سازی متون به جای مانده از گذشتگان، بنا به آن‌چه جناب‌ آقای دکتر والی‌زاده به این قلم فرمودند: به واقع از نگارش کتب تالیفی، حتا در حد یک جلد، صعب‌تر و مشکل‌تر است و درست می‌نماید،

چرا که آثار پیشینیان، انبان‌هایی آکنده از اطلاعات و ارائه‌ی معلومات از هر نوع مورد توجه جامعه را در اعصار گوناگون باز می‌نمایاند که می‌تواند مفید مورد مطالعه و پی‌گیری باشد به ویژه سفرنامه‌ها که محتوای آن‌ها جامع‌الاطراف همه جانبه و در ابعاد تاریخی، جغرافیایی و جامعه‌شناختی است، جهت توضیح بیش‌تر در دو- سه سال گذشته ده جلد از روزنامه‌ سفر و خاطرات ناصرالدین‌شاه، تصحیح و ویراسته‌ی استاد ارزشمند و بزرگوار استاد مجید عبدامین به همت بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار از هر حیث شایسته و بایسته است که عرضه‌ و مورد مطالعه و بهره‌وری قرار گیرد که بسیاری از زوایای مجهول و مکتوم تاریخ را به طریق گوناگون روشن ساخته و برای اهلش به واقع راهگشا باشد و به هر صورت دکتر والی‌زاده خود نیز در این راستا معترف است و در مقدمه‌ی کتاب سفرنامه‌ی معین‌السلطان نوشته‌اند: اهتمامی که نگارنده برای تصحیح این سفرنامه کم حجم به خرج داده، شاید محل سوال باشد، اما چنان دیدم به خاطر عبور نویسنده، از گذرگاهای رایج عصرقاجار و نام بردن از کسان بسیار، تلاش برای کشف همه‌ی زوایا و دقایق این سفر (سفرصاحب اثر) می‌تواند علاوه بر ان که گوشه‌هایی از تاریخ قاجار را بازشناساند، راهنمای مبنایی برای تصحیح سایر سفرنامه‌ها بوده و از اسامی نادر و اماکن غریب و واژگان غامض گره گشاید… ص۱۴٫ سفرنامه سر هنری راولینسون. این سفرنامه، سفرنامه‌ی ویلسون، سفرنامه‌ی دوراند- [سفرنامه مقصودجهان- سفرنامه شجره و…] با تلاش کوشندگان و مجاهدت و همکاری جناب آقای استاد یدالله ستوده، مدیر کوشنده‌ و پرتوان انتشارات شاپورخواست چاپ و در اختیار جامعه‌ی مشتاق قرار گرفته‌است که خود باروری اندیشه را، راهبرد است، تمامی عزیزان و بزرگواران موفق باشند. و باز می‌گردیم تا ادامه‌ی بررسی سفارت‌نامه لرستان را هم‌چنان پی‌گیر باشیم.
در بررسی طایفه‌ی پاپی صفحه‌ی ۱۱۲- یک جوقه از این طایفه، پیریایی معرفی شده‌اند، پروفسور محمد امین زکی، پیریایی را یکی از جمله عشایر کرد ایل همیون(احمدوند)- که با پراکنش‌ایلی در نقاطی از کرکوک و عمدتاً سلیمانیه[محال کلار و چم‌چمال] زیست‌بوم دارند.۱ بورکه‌ای از نه تیره هم‌وند(احمدوند) یکی را پیریایی نوشته که د رمحال بازیان، سلیمانیه، خانقین و چم‌چمال کرمانشاه، زندگی می‌کنند.۲ [مورد زیست‌بوم جمعیت پیریایی شمالی درست است]. سرلشکر مظفر زنگنه در کتاب خود و در جدول ترسیمی طایفه‌ی چلبی احمدوند را ایل و پیریایی را یکی از تیره‌های چلبی احمدوند دانسته است، بدیهی است جدول مورد بحث از کتاب کردها، ترک‌ها، عرب‌ها، سیسیل جی ادموندز- ترجکه‌ی روان‌شاد ابراهیم یونسی برداشت شده. کشاورز، پیریایی را مردمی از عشایر شهرستان کوهدشت لرستان ذکر کرده است.۳
صفحه‌ی ۱۱۲- کرکی و منگره- درست است- نه کرتی منگره، در صفحه‌ی ۱۱۴- ذیل مبحث طایفه‌ی زینی‌وند یکی از طوایف زیرمجموعه‌ ایل بزرگ درکوند، محل آنان ماژین آمده است، اما در اصطلاح محاوره‌ای عام و حتا به صورت مکتوب ماژین گفته می‌شود، طایفه‌ی میر و طایفه‌ی زینی‌وند که در یک کاست یا طایفه‌ی ایلی از ایل درکوند محسوب شده‌اند در ماژین و در سیمره، بعد از مهاجرت از ماژین حوالی سال‌های مقارن با پدیده‌ی انقلاب مشروطیت و اسکان در سیمره با ریاست مرحوم اشرف‌العشایر، میروزیر، میرصیدمحمدخان درکوند، شناخته شده و عنوان رییس زینی‌وند، هم‌چنان بر سنگ مزار مرحوم اشرف‌العشایر در عتبات نقر شده است. اما مرحوم روان‌شاد حاج‌ میر تیمورخان درکوند بنا به احکام صادره‌ از والیان و نواب حکومتی وقت ‌بر کل طوایف درکوند، توشمالی و ریاست داشته که عبارت از میر، زینی‌وند، بهاروند، قلاوند، نجفوند، کرفوند و … و … بوده‌اند.۴ در حالی که به اشتباه و در تشریح وضعیت ایل بزرگ درکوند با عنوان طایفه درکوند -تنها سه واحد ایلی با اسامی بهاروند، قلاوند و زینی‌وند آن هم با تعرفه‌ی ساختاری -تیره- ذکر کرده‌اند.
صفحه‌ی ۱۱۳ البته این لغزش‌ها خاص سفرنامه‌نویسان مربوطه از محمودمیرزاقاجار تا فطن‌السلطنه که دیرکوند را ترکیبی از دو شعبه بهاروند و قلاوند دانسته و اما محمودمیرزا مطلب را بدون تشریح متذکر شده و دیگرانی هم که به ارائه‌ی توضیح پیرامون ساختار ایلات پرداخته‌اند، وضعیت برابر با ساختار اصلی را بیان نکرده‌اند از جمله روان‌شاد میرزارحیم چاغروند(معین‌السلطنه) در مبحث جغرافیای لرستان، درکوند را طایفه و مشتمل بر دو شعبه‌ی بهاروند و قلاوند، دانسته است.۵ هم‌چنین علامه‌ی شادروان محمدرضا والی‌زاده معجزی ذیل تعریف طوایف بالاگریوه: دیرکوند را با همین املا بهاروند، قلاوند و زینی‌وند و میر ذکر کرده.۶
لذا منظور از طول کلام و پوزش از تصدیع وقت خواننده‌ی جست‌وجوگر، این که در هیچ یک از منابع پیرامون وضعیت مورد نظر به یک دست‌آورد درست ناشی از اعمال رویه‌ی واحد نمی‌رسیم، چه بسا آثار مورد بحث هم یک نوع رونویسی متداول امروزین باشد و چنان که دکتر والی‌زاده، نوشته‌اند، مثلاً فطن‌السلطنه، در اخذ و نگارش مطالبش یکی از منابع اصلی خود را گزارش موفق‌الدوله قرار داده است، اما به جهت کثرت مطالب و بیان تعرفه‌های عمومی ایلات و عشایر، به واقع امری شاق به نظر می‌رسد و این بررسی نیز در پی چنین موردی نیست، اما به حکم ضرروت مطالبی هم آورده می‌شود، در زیرنویس ۲ به زمان و یا سال ۱۳۳۲ قمری مصادف با ۱۲۹۲ خورشیدی، تاکید از ویراستار است، غلامرضاخان والی ایلام نگاشته شده که درست نیست، غلامرضاخانِ امیرجنگ در سال موصوف والی‌ لرستان پشتکوه بوده و تاریخ جای‌گزینی نام ده‌بالا-(حسین‌آباد) و یا منطقه‌ به ایلام، برابر مصوبه‌ی سال ۱۳۱۲ خورشیدی است. اصلاح کلماتی چون کورانی به جای کونانی هرچند لفظ رایج عام محل و منطقه است در صفحه‌ی ۱۲۶ و درگیری به جای درگیر- زیرنویس ۳ همان صفحه-بنی‌عمام- به جای بنی‌اعمام، زیرنویس ۴- صفحه‌ی ۱۲۸ چنان‌چه ضرورت تصحیح مد نظر قرار گیرد، اقدام لازم منوط بر رای مصحح است. صفحه‌ی ۱۳۲، بند ۶، بدره به صورت ایلی از سه طایفه‌ی مورد بحث، علی شروان گه ترکیبی از قلاوند و کلهر و .. است، دوسان یا همان بدره و هندمینی به اضافه‌ی مردم لارت که بعد از ویرانی شهر لارت در بدره ادغام شده و اکثری از آنان در آبهر بدره ساکن هستند، تشکیل شده و امروز بدره یکی از شهرستان‌های استان ایلام است و این که گفته شده است(بند ۵، صفحه‌ی ۱۳۲، ذیل هنی‌منی یا هندمینی، طایفه‌ی هندمینی از طوایف لر زبان بدره است، توجه به نوع گویش مردم محل مذکور و نحوه‌ی ادای کلمات و در کلیت لهجه‌ی گویشی، گویش هندمینی هیچ شباهتی به گونه‌های گویشی زبان لری، لری بروجرد، لری خرم‌آبادی، لری بالاگریوه و … ندارد، دکتر کریمی دوسان نوشته است: در گویش‌ طایفه‌ی هندمینی و در قیاس با گویش شهر بدره واژگان لکی و لری بیش‌تری به کار می‌رود و زبان آن‌ها به فارسی نزدیک‌تر است. بسیاری از واژگان و ساخت‌های دستوری این گویش، همانند فارسی با اندکی اختلاف آوایی۷ است. و البته این قیاس هم ناصحیح می‌نماید و در کل گونه‌ی گویشی مردم طایفه‌ی هندمینی، نوعی و یا گونه‌ی گویشی خاصی است که رایج مردم طایفه‌ی هندمینی است.
صفحه‌ی ۱۳۴-زیرنویس بند۲- آبدانان درست است به جای آبادانان-. صفحه‌ی ۱۳۵- متن اصلی دو سطر به آخرمانده کرکوک، صحیح است نه کرکوت. همان صفحه زیرنویس بند۴- زنجیره نام محل است، نه طایفه‌ای از ایل لک خزل. صفحه‌ی ۱۳۶- زیرنویس یک- امان‌الله خان ملقب به سردار جنگ در برابر لقب پدرش غلامرضاخان والی امیرجنگ، فرزند ارشد والی و اما در جریان تهاجم و فتنه‌ی شوم ابوالفتح‌میرزای سالارالدوله به پایتخت و شکست در نوبران باغ شاه ساوه، شرکت نداشته، مرگ امان‌الله‌خان با لقب بعدی صارم‌السلطنه لقب جدش حسینقلی‌خان ابوغداره در سال ۱۲۹۹ خورشیدی اتفاق افتاده است[مصاحبه با روان‌شاد حمید ابوقداره یکی از پسران مرحوم امان‌الله‌خان- سال ۱۳۶۲ خورشیدی- کرمانشاه] در هر حال فرزندان والی اعم از مرحوم امان‌الله‌خان و سپس مرحوم غلامشاه خان سردار اشرف، بنا به خواست پدرشان، همراهی با سالارالدوله را جداگانه پذیرا بوده‌اند. غلامشاه‌خان و خواهرش ملکه خانم که مادر آنان بانو هاجر سلطان دختر لطف‌علی خان بالوند بوده، چون ملکه خانم به همسری سالار الدوله درآمده بود و از او صاحب پسری به نام محمدرضا میرزای قاجار مظفری شد، از یاوران شاهزاده‌ی هرج و مرج‌طلب سالارالدوله شناخته‌ شده‌اند. بانو هاجرسلطان در جوانی درگذشت و مرحوم غلامرضاخان، خواهر دیگر او را به نام آغاسلطان خانم به زوجیت گرفت که مادر مرحوم یدالله‌خان اشرف‌الملک و … بوده است. با توجه به نوع ازدواج‌های انجام گرفته که جناب دکتر والی‌زاده، به درستی ازدواج سیاسی نوشته‌اند، حسینقلی‌خان ابوغداره والی لرستان پشتکوه، نیز دو دختر به تناوب از دختران لطف‌علی‌خان بالوند که در همه‌ی احوال پشتیبان و مددکار خاندان والیان پشتکوه محسوب می‌شده‌اند. حمیده خانم و ملک‌زاده خانم منکوحه‌ی والی بوده‌اند، ابتدا حمیده‌خانم و سپس در نبود او ملک‌زاده خانم، منکوحه‌ی والی دانسته است که درست نیست. همان صفحه(۱۳۶) زیرنویس۲- بنا به نوشته‌ی جناب مراد مرادی‌مقدم، غلامرضاخان والی به موجب متن سند شماره‌ی(۱۰) دارای سیزده فرزند پسر و ۱۱ فرزند دختر بوده است.۸
همان صفحه، عبدالله میرزا، درست است. صفحه‌ی ۱۵۵، جناب آقای دکتر ساسان والی‌زاده، از دیدار خود با آقای دکتر هوشنگ امیراحمدی که او را رابط ایران و آمریکا و نوه‌ی سپهبد امیراحمدی نوشته‌اند، مطالبی را متذکر شده، به این کنش‌گر جوان و کوشا، دقیق و پی‌گیر، احسنت و آفرین دارم. صفحه‌ی ۱۵۶، پاراگراف اول، دو سطر به آخر مانده، نهاوند، به جای نهادند. صفحات ۱۵۸ و ۱۵۹، موضوع جنگ‌های سالارالدوله، منابع ارجاعی قابل نقد و بررسی است، از جمله مقاله‌ی جناب آقای نادر پروین، شورش سالارالدوله و نقش ایل کلهر.
صفحات ۱۶۴ و ۱۶۵، موضوع مباحثِ وقوع جنگ‌ جهانی و قحطی بزرگ، می‌خوانیم:صفحه‌ی ۱۶۵، به نقل از مطالب کتاب خاطرات حاج عزالممالک اردلان، صفحه‌ی ۲۵ و در ادامه‌ می‌خوانیم: منصوره اتحادیه فهرستی از طوایف لرستانی که ابواب جمعی و حامیان نظام‌السلطنه تلقی می‌شدند به دست داده است. به نقل از جلد سوم کتاب رضاقلی‌خان نظام‌السلطنه، صفحه‌ی ۳/۲۴۶٫
این فهرست ذیل عنوانِ سوارانی که در سال ۱۳۳۲ هجری‌قمری با نظام‌السلطنه، برای انجام ماموریت، از تهران، به سوی بروجرد و لرستان راهی شده‌اند، در صفحه‌ی ذکر شده آمده است و ارتباطی به فهرست سواران ابواب جمع لرستانی نظام‌السطلنه ندارد و اصولاً عنوان این مطلب از جانب مصحح گرامی که نظام‌السلطنه مافی حاکم لرستان، دولت مهاجرین را با پشتیبانی ایلات لرستان در کرمانشاه تشکیل داد، عاری از صحت اعتبار کلی است و اصولاً آن‌چه موجب شکل‌گیری هسته‌ی مقاومتی آحاد جامعه‌ي‌ کشور اعم از شهری، عشایری، افواج رزمی، نظامی، ژاندارمری و دیگر مردم ایران خواهِ نقاط کشور و تجمیع آنان پس از گذراندن خطرات و مصایبِ طی طریق پر از صعوبت و مخافت مهاجرین، در کرمانشاه شد.

 در بدو امر انگیزه و سفر مهاجرت رجال سیاسی- کشور، و نمایندگان مجلس، افراد ژاندارمری، احزاب سیاسی بود که جهت هماهنگی و سامان امور تشکیلاتی خود به نام کمیته‌ی دفاع ملی را به وجود آورده و اتحادیه‌ی ایلی ایلات کرمانشاهان و موج روبه تزاید هواخواهی مردم ایران از کشورهای محور یا متحدین، موجباتی پدیدآورد تا شخصیتی ملی و موجه از رجال ایرانی در راس امور مربوطه قرار گیرد، ابتدا مقرر بود تا از وجود مهدی‌قلی‌خان مخبرالسلطنه هدایت والی فارس بهره برده شود که عملی نشد و سپس کنت کانی تس، آتاشه میلی‌تر، یا وابسته نظامی آلمان در ایران قراردادی را با رضاقلی‌خان نظام‌السلطنه والی لرستان به عنوان ریاست کمیته‌ی دفاع ملی منعقد کرد که برابر بند نهم قرارداد تصریح شده است: نظام‌السلطنه تا ۱۴ ژانویه۱۹۱۶- بایستی چهار هزارتن مسلح داشته باشد.۹
این رقم در آثار تاریخی به تفاوت ذکر شده است، تا حد ده هزار تن، علامه روان‌شاد معجزی، دوهزارتن، هفتصد تن  و در نهایت سیصد تن نوشته‌اند که محتمل است همان سیصد تن نیروهای لر و لک مرحوم نظرعلی‌خان امیراشرف بوده باشند، بلوشر، چهل‌هزار تن و بعد هم چهارهزارتن را ذکر کرده است، ابراهیم صفایی کلیت نیروهای همراه نظام‌السلطنه را به اتفاق افواج نظامی -رزمی ژاندارمری- یک‌هزارتن نوشته است و … و … .
در خاطرات اعظام‌الوزاره قدسی که خود همراه مهاجرین بوده است ضمن نگارش ملاقات مهاجرین با وزیر مختار آلمان در کرمانشاه و اظهارات گلایه‌ای مهاجرین وزیرمختار ضمن بیان موارد مرتبط دیگر گفته است:(ما دروغ نگفته‌ایم و اما از طرف ایرانی‌ها سر دسته‌ها و روسای آن‌ها هم آن‌چه وعده داده بودند، برخلافش دیده شد و به همین جهت هم بود که آن‌چه کنت کانی تس وعده دادند، همه برخلاف ظاهر شد. مخصوصاً با یکی از رجال بزرگ که فرمانفرمای یکی از ایلات ایل‌نشین است[منظور رضاقلی‌خان نظام‌السلظنه مافی والی ایالت لرستان بوده است] قرار داد منعقد کرد، پنج‌هزار نفر که دو هزار سوار از قرار ۱۵ تومان و سه هزار پیاده از قرار ۱۰ تومان حرکت دهند و برای این که معطل نشده باشند، نقداً یک ماهه را قبلاً به ایشان تحویل دادم، حالا که وارد فرونت[جبهه] جنگ در بیدسرخ،[بیدسرخ صحنه] و صحنه شده‌اند، بیش از سیصد سوار همراه ندارند، خواستم همان سیصد سوار را در بید سرخ نگاه دارم، جواب دادند: ما برای محافظت والی خودمان(نظام‌السلطنه) آمده‌ایم، نه برای جنگ با این جریانات.)۱۰
در هرحال اسناد تاریخی و آثار مربوط به جنگ جهانی اول، رضاقلی خان نظام‌السلطنه را شخصیتی غیرموجه و فاقد کارایی لازم جهت ریاست بر دولت ملی و اجرای تعهدات مربوطه دانسته است که در پی تحصیل مال و دور کردن خطر مرگ از مادیان‌هایش بوده است.
کوشش‌های علمی، روشن‌گری‌های تاریخی و مجاهدت‌های فرهنگی شخصیت وارسته‌ی وادی دانش بومی لرستان کهن و غیر آن را ارج می‌نهیم و گرامی می‌داریم. تفحص لازمه و همه‌جانبه‌ی عزیزی چون دکتر ساسان والی‌زاده و آن‌چه ما به حکم رسالت بررسی و نقد لازم از آثار مکتوب گفتیم از ارزش علمی آثار این ارجمند نخواهدکاست، ان‌شاالله موفق باشند. ۱۵/۳/۴۰۱- کرمانشاهان
ادامه دارد…
پی‌نویس‌ها:
۱-تحقیقی درباره‌ی کرد و کردستان، پرفسور محمدامین زکی، ترجمه و توضیح حبیب‌الله تابانی، انتشارات آیدین ۱۳۷۷، تبریز، صص ۲۴۹ و ۲۸۹٫
۲-تاریخ کرد و کردستان، دکتر صدیق صفی‌زاده(بوره که‌یی)‌انتشارات آیینه، چاپ اول، ۱۳۷۸،تهران ص۳۸۱٫
۳- ایلات و طوایف کرمانشاهان، ایل احمدوند،(همه‌وند- حمه‌وند- همیون)، پژوهش و نگارش اردشیر کشاورز، به انضمام پراکنشی از ایلات و طوایف لک، انتشارات تاق‌بستان، ۱۳۹۵، کرمانشاه، ص۱۱، زیرنویس۲٫
۴- زندگی و زمانه‌ی امام‌قلی میرزای عمادالدوله، اردشیر کشاورز، انتشارات سرانه،۱۴۰۰ کرمانشاه، صص۱۳۴ تا ۱۴۸٫
۵-فصل‌نامه‌ی لرستان‌شناسی شقایق، سال اول، شماره‌ی ۳ و ۴، ۱۲۷۶، خرم‌آباد ص ۱۸٫
۶- تاریخ‌ ایلات و طوایف لرستان، محمدرضا والی‌زاده معجزی، انتشارات اردی‌بهشت جانان، ۱۳۹۶، خرم‌آباد،ص۲۸۳٫
۷-کردی ایلامی، بررسی گویش بدره، دکتر غلامحسین کریمی دوستان، ناشر انتشارات دانشگاه کردستان، چاپ اول،۱۳۸۰، سنندج، ص۲٫
۸-تاریخ سیاسی- اجتماعی کردهای فیلی در عصر والیان پشتکوه(ایلام)، مراد مرادی‌مقدم، ناشر: انتشارات پرسمان، چاپ اول، ۱۳۸۵، تهران، صص ۳۰۷ و ۳۰۸٫
۹-تاریخ تحولات سیاسی کرمانشاهان، اردشیر کشاورز، مجلد دوم، به نقل از علامه‌ی معجزی، خاطرات بلوشر، تاریخ غضنفری، ص۶۲٫
۱۰- تاریخ تحولات سیاسی کرمانشاهان، پیشین ، صص ۶۲ و ۶۳ و کتاب خاطرات من یا تاریخ صد ساله‌ی ایران ، حسن اعظام قدسی، اعظام‌الوزاره، نشر کارنگ، چاپ اول، ۱۳۷۹، تهران، صص۴۳۳ و ۴۳۴٫
*هرگونه برداشت و تلخیص از مطالب این تارنما بدون ذکر منبع ممنوع است و پیگرد قانونی دارد.
نویسنده : اردشیر کشاورز | سرچشمه : سیمره639(28شهریور401)
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.