امروز : پنج شنبه, ۱۴ تیر , ۱۴۰۳ - 28 ذو الحجة 1445
تجلي همت
كتاب «مستوفي لرستان» تجلي همتي است، برآمده از صرف روزها، ماهها و سالها، توأم با تلاشي عاشقانه. عشقي كه دوردست و آينده را مينگرد، نه كسب وجهه و زر و زيور و عنوان. اين اثر كاري گران است. گنجينهاي است از اسناد، كه هر يك در حدِ خود با گوشهگوشهی تاريخ سرزمين ايران به ويژه لرستان و مردمان آن در ارتباط است. سطرسطر آن براي هر پژوهندهاي در زمينههاي گوناگونِ تاريخي، اجتماعي، سياسي و حتا مردمشناسي به معنا و مفهوم تام كلمه درخور توجه و استناد است.
اين كتاب، تاريخ برههاي از لرستان را نشان ميدهد كه شوربختانه آنچنان كه بايست به آن پرداخته نشدهاست.
بازخواني و واكاوي اين اسناد، امكان دستيابي به ژرفاي ناشناخته و دور از دسترس بخشي از تاريخ لرستان را به خوبي فراهم آوردهاست.
سيّديدالله ستوده در اين كتاب، تنها به چاپ اسناد اكتفا نكرده است. او كتابسازي نكرده است. تاريخ را بازگشايي و وانمايي كرده، آن هم نه سَرسَري، بلكه با تيزنگري توأم با دقتي پژوهشگرانه.
اين كتاب تجلي همتي است كه اركان آن را به شرح زير ميتوان دستهبندي كرد:
– مشخص كردن هدف؛
– پيدا كردن سند،
– بازخواني سند؛
– شرح و توصيف واژگان و اصطلاحات ديواني و مُنشيانهی روزگار قاجار؛
– معرفي صادر كنندهي سند و گيرندهی آن؛
– زمان نگارش سند و تطبيق آن با تاريخ قمری، شمسي و ميلادي و برعكس؛
– شناسايي موقعيت جغرافيايي و محل صدور سند.
كمتر پژوهندهاي را ميتوان ديد در اين روزگار تنگنظري كه بخش اعظم توجهات بيشتر معطوف به كسب مقام، آن هم براي گردآوري جيفهی دنيایي است، به اينگونه كارهاي نفسگير اقدام كند.
دستيابي و يافتن اسناد، بازخواني اسناد با آن سبك و سياق رايج روزگاران گذشته، شرح معاني واژگان و اصطلاحات متروك با تكيه به مآخذ معتبر، شناسايي صادر كنندهی سند كاري درخورِ تحسين است.
از هر زاويه كه به اين اثر نگاه شود با جرأت و جسارت ميتوان آن را دايرةالمعارفي دانست كه هر صفحهی آن ميتواند منبع و مرجعي براي نگارش يك كتاب باشد!
در همين جا بيان اين نكات كاملاً ضروري است:
۱٫ سیّديدالله ستوده ضمن معرفي اشخاص مطرح شده در اسناد، تصاوير آنان را نيز تا آنجا كه امكان داشته است انتخاب و با بهترين نحو به چاپ رسانيده است.
۲٫ بازخواني اسناد با آن سبك و سياق و نگارش ديواني با خطوط نستعليق و شكسته ديواني كه به نحوي شايسته و درخور تقدير به عمل آمده است.
۳٫ در اين اسناد، واژگان و اصطلاحات مُنشيانهی مرسومِ بسياري به چشم ميآيد كه اغلب آنها در روزگار ما يا متروك شده يا كاربرد خود را از دست دادهاست. از جمله: سيورسات، فوج، مُشرف فوج، ایالت، مقربالخاقان، ديوان، مستوفي، سررشتهداري، مواجب، فراش، نايبالحكومه، فراشباشي، تفنگدارباشي، روپية سلطاني، كدخداباشي، يوزباشي، دربخانه، قراسوران، تيول، ناظمخلوت، سيورغال، لشكرنويس، قراول، منشي حضور، خانناظر، و صدها عنوان واژهی ديگري كه با توضيحات كافي در پانوشت آورده شدهاست.
۴٫ بسياري از صادركنندگان و گيرندگان اسناد يعني دارندگان مناصب ديواني و درباري روزگار قاجار كه براي خوانندگان امروزي مجهول و ناشناس هستند به نحو احسن و با استناد به مآخذ معتبر شناسايي و معرفي شدهاند.
۵٫ شاخصترين كار يدالله ستوده تطبيق تاريخ صدور و محل صدور اسناد و مكان گيرندگان اسناد است كه براي بسياري ناآشناست يا در اين روزگار تغيير نام يافته است، به روشي كاملاً مستند در پانوشت شناسايي و معرفي شدهاند.
تيزبيني يدالله ستوده در همهی اين موارد چه بسا باعث روشن شدن زواياي كور تاريخ لرستان ميشود و در برخي موارد هم منجر به تصحيح اشتباهات مكتوبي شده است كه در بعضي از آثار عصر حاضر آمده است. (اسناد شمارهی ۱۰۹ ص ۴۵۵ و شمارهی ص )
حُسن مهم اين اثر نماياندن و روشن كردن وضعيت مملكتداري دودمان قاجار و سردمداران حكومتي است، در تمامي «ممالك محروسه»؟! و مخصوصاً لرستان.
شاهان و شاهزادگانِ قاجار، ايران را ملك طلق شاهي ميدانستند و هر بخش از آن را به هر كس كه مورد نظرشان بود واگذار ميكردند و ميبخشيدند. علاوه بر اين، آنان خود را صاحب جان و مال و اختيار قاطبهی مردم ميدانستند و وجودي والا و بالاتر و در اكثر موارد تا حّدِ ”خدایي“؟! از همه مردم به حساب ميآوردند.
در مورد شخص ناصرالدينشاه ميخوانيم: «همت فلكفرسا، اقدس شهرياري، رحمت ظهور معدلت، خاطر خطير مهر تخمیر مبارک، حضور ساطع انور مبارك ملوكانه، خاطر خطير آفتاب تابش همايوني، اختر برج، گوهر درياي وجود، ذات آفتاب آيت، خاطر مرحمت مظاهر ملوكانه و …» از سويي در مورد كارگزاران و حكام القابي از اين دست به چشم ميخورد: «چاكران، جاننثاران، پیشخدمت، فدوي دولتخواه، بندگان و …» كار به آنجا ميرسد كه در مورد شخص ظلالسلطان كه تاريخ لرستان از بردن نامش ننگ دارد اينگونه ميخوانيم: «حضرت مستطاب اشرف امجد ارفع، امنع اقدس، والا شاهنشاهزاده، اجل اكرم، و وليالنعم اعظم افخم ظلالسلطان روحي فداه». بنابراين، در آن روزگار مردم ايران به دو گروه تقسيم ميشدند: ذات اقدس شهرياري و جيرهخواران دربار او. و در سويي ديگر پيشخدمتها، بندگان و جاننثاران بودند يعني ساير مردم «ممالك محروسه»؟! با مرور و خواندن اين اسناد، بدون نياز به آثار ديگر به خوبي ميتوان خصوصيات سياسي، اجتماعي و اقتصادي روزگار قاجار را درك كرد و از طرفي به ويژگيهاي رواني شاهان و ساير خودكامگان دربار قاجار دست يافت.
هدف و غرض اصلي و اساسي ستوده، در نگارش و تدوين اين كتاب، اثبات برتري خاندان خود بر ساير خاندانها و طوايف اين ديار نيست. هيچ نشانهاي از تحقير و به سايه كشانيدن موقعيت اجتماعي، سياسي و تاريخي ديگران در كلامش ديده نميشود.
قصد و نيت و خواستهاش در عرضه اين اثر، ايجاد زمينهاي است كه راهگشا باشد، نه مسدود كردن مسير اهداف ديگران. او توشهاي فراهم آورده است، تا ديگر قلم به دستان و تاريخنگاران -هر كس بنا به خواسته و تشخيص مثبت خود- از آن بهرهی كافي اخذ كند.
بديهي است آدمي در هر مرتبه و مقام و منزلتي كه باشد، از سهو و لغزش در امان نيست. چه بسا در لابهلاي صفحات اين كتاب لغزشهايي ديده شود كه از چشم تيزبين منتقدان واقعبين و مُنصِف پوشيده نخواهد ماند. اگر اين تيزبيني منجر به هدايت و ارشاد شود، بيشك آقاي ستوده را در كارهاي آيندهاش كارساز، اثرگذار و مددكار خواهد شد.
در پايان، كار سيّديدالله ستوده را بايد «ستود» نه از سر تملق و بزرگنمايي. بلكه از اين نظر كه كار بسياري از پژوهشگران تاريخ و جامعهشناسي آن ايام را به نحوي چشمگير آسان ساخته است.
توفيق ايشان را در اين راه از يزدان پاك خواستارم.
اسحاق عیدی، , انتشارات شاپورخواست، , ستوده، , کتاب، , مستوفي لرستان،
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.