توانا بود هرکه دانا بود
همواره روزگار با سیمره جاری باشید...
Sunday, 7 July , 2024
امروز : یکشنبه, ۱۷ تیر , ۱۴۰۳ - 1 محرم 1446
شناسه خبر : 9942
  پرینتخانه » فرهنگی, لرستان پژوهی, یادداشت تاریخ انتشار : ۲۹ شهریور ۱۴۰۰ - ۱۱:۴۱ | | ارسال توسط :
حکایت‌ها و روایت‌ها در زبان‌زدهای لری و لکی(14)

– تا پا چراغ تاریکه بَه‌جِه‌ی! «لری»

– تا پا چراغ تاریکه بَه‌جِه‌ی! «لری»
tā pā čerāğ tārika bajey - تا پای چراغ تاریک است، فرار کن.

کنایه از: تذکر و خبری از سر خیرخواهی به کسی که خواسته و یا ناخواسته در راهی افتاده و یا درگیر این چنین اموری شده است، می‌تواند از طرف مخاطب به وی گفته شود که…!

حکایت:
شخصی بود که پسری داشت، این پسر که به سن بلوغ رسیده بود، ادعا داشت که خود بدون کمک و مشورت از بزرگ‌ترهای خانواده می‌تواند کار و زندگی را پیش ببرد. پدر می‌خندید و می‌گفت:
«تو جوانی و مغرور! بدون استفاده از نظر بزرگ‌ترها کاری نکن، چراکه ممکن است خود را دچار مشکل کنی. روزگار گذشت؛ یک روز پدر دید، پسرش لب و لوچه‌اش را بار غم گرفته و دست به زانو نشسته است، فهمید که دچار مشکلی شده است.» از او پرسید: «پسر خوب ما را چه شده است؟» پسر اول حرفی نزد، پدر اصرار کرد، پسر گفت: «چند معامله با یک فرد بازاری انجام داده‌ام که تا خرخره سرم کلاه گذاشته است، اما ناچارم کار را انجام دهم. بعد شرح مفصلی از آن‌چه بر سرش آمده بود و این‌‌که طرف از اخلاق او سوءاستفاده کرده و به هوای این‌که دختر یکی یک دانه‌اش را به او می‌دهد، کلی او را مغبون کرده بود». پدر گفت:« رُولَه! تا پا چراغ تاریکه به‌جه‌ی یعنی: تا دیر نشده فرار کن و خود را نجات بده!»۱
۱- راوی: یحیی بهرامی چگنی، ۸۰ ساله، روستای ریغان چگنی.

نویسنده : عل‌مردان عسکری‌عالم | سرچشمه : سیمره‌ی 592 (23 شهریور 1400)
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.