توانا بود هرکه دانا بود
همواره روزگار با سیمره جاری باشید...
Sunday, 7 July , 2024
امروز : یکشنبه, ۱۷ تیر , ۱۴۰۳ - 1 محرم 1446
شناسه خبر : 9126
  پرینتخانه » سیاست, یادداشت تاریخ انتشار : ۰۷ تیر ۱۴۰۰ - ۱۱:۲۱ | | ارسال توسط :

تاملی بریک انتخاب و پس‌لرزه‌های آن

تاملی بریک انتخاب و پس‌لرزه‌های آن
میانه‌های دهه‌ی هفتاد بود که مردی از کُنجِ کتاب‌خانه‌ی ملی و با مطالعه‌ی تاریخ یک‌صد ساله‌ی مبارزان و آزادی‌خواهان ایران، خود را در قامت منادی و مطالبه‌گر این ملت قرار داد تا بتواند خواست و مطالبه‌ی عدالت‌طلبی، آزادی‌خواهی، مردم‌سالاری و البته قانون‌گرایی را در قالب «گفتمان اصلاح‌طلبانه» در جامعه نهادینه کند؛ این‌گونه بود که با استقبال بی‌نظیر و اقبال عمومی جامعه روبه‌رو و پذیرفته شد!

از همان آغاز فعالیت دولت اصلاحات در خرداد ۷۶، به سبب عدم صداقت فکری برخی از سران و رهبران اصلاح‌خواه به مبانی گفتمان اصلاحات زمینه‌های انحراف و سودجویی معدود افراد و احزاب نوظهور در درون تشکیلات مدنی اصلاح‌طلبانه به عنوان زائده‌ای آپاندیسی در درون این جنبش رشد یافت! به‌هر روی، در پایان دولت دوم‌خردادی‌ها پس از هزینه‌های فراوانی چون بستن فله‌ای مطبوعات، ترور حجاریان، قتل‌های زنجیره‌ای، حبس و زندان فعالان سیاسی، نویسندگان و کنشگران اجتماعی، حمله به کوی دانشگاه و ضرب و شتم و هزینه شدن جنبش‌های دانشجویی، انفعال و یاس و سرخوردگی مردم در ناکامی دربه دست آوردن مبانی و اصول گفتمان اصلاحات… نهایتا در فرایند انتخابات ۸۴، آخرین نهاد دموکراتیک و رکن مهم جمهوریت (دولت و ساختار اجرایی قدرت) نیز به رقیب واگذار شد و متاسفانه بازگشت به گذشته با شدت و حدت بیش‌تری رخ داد؛ اما آن‌چه جای تامل دارد رشد برخی سودجویان و احزاب اقتصادی (همان تومور و زائده‌ها) بود که بر روی مراکز جمع‌آوری ثروت و منابع مردمی خیمه زده بودند!
حضور دغدغه‌مند نخست‌وزیر دوران جنگ و ریاست پیشین مجلس در انتخابات ریاست جمهوری پس از ۴ سال مدیریت دولت پوپولیستی حاکم بر کشور نشان از احساس مسئولیت وطن‌پرستان برای نجات میهن و ملت و بازگشت به مسیر اصلاح و راه‌بردهای اصلاح‌طلبانه بود که باز در پی حوادث انتخابات ۸۸ هزینه‌های سنگین‌تری بر ملت و بدنه‌ی جنبش اصلاح‌طلبانه‌ی ایران تحمیل شد تا جایی که آزادمردان روانه‌ی زندان، رهبران جنبش و نامزدها محکوم به حصرهای طولانی‌مدت شدند و جامعه دچار شکاف و گسست اجتماعی، یاس و ناامیدی و البته انزوای بین‌المللی گردید؛ اما در این میان باز «منفعت‌طلبان» از گزند آسیب‌ها و پیامدها در امان ماندند و هم‌چنان کانون‌های درآمدزا و کسب ثروت ملت را در اختیار داشتند.
حالا دیگر سخن از آزادی اندیشه، عدالت اجتماعی، جامعه‌ی دموکراتیک، شایسته‌سالاری و برابری جنسیتی و… نبود و رویای آن به فراموشی سپرده شده بود اینک زمان آن رسیده بود که حاشیه‌نشینان دوم خرداد و فرصت‌طلبان دوران گذار (زائده‌های آپاندیسمی) در دل اصلاح‌طلبان ماموریت خود را بر جامعه‌ی اصلاح‌طلبی تحمیل کنند: آنان گفتمان اعتدال را جایگزین گفتمان اصلاح‌طلبی، نیروهای بی‌ثبات و عقیده را به‌جای نخبگان فکری و علمی به‌کارگماردند و حتا رنگ بنفش را بر سبز ترجیح دادند تا دیگر نماد و علامت و گفتاری از اصلاحات در ذهن نسل‌های جوان باقی نماند و با جایگزینی نامزد اعتدالی این‌گونه خود علاوه بر حاکم شدن بر همان منابع مالی و ثروت‌های هنگفت ملی، کانون قدرت را که گمشده‌ی خویش در دولت دوم خرداد بود، به‌دست گرفته باشند و طی هشت سال دیدیم نتیجه آن شد که مردم ضعیف و ناتوان‌تر و به طبقه‌ی فرودستان تنزل یافتند و در دالان‌های پر پیچ و خم مشکلات و معضلات زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی سرگردان شدند و غافل از این‌که فاصله و گسست مردم از اصلاح‌طلبان بیش‌تر و بیش‌تر می‌شد.
اما هنوز ماموریت فرصت‌طلبانِ اصلاح‌طلب‌نما تمام نشده بود و باید پرده‌ی آخر نمایش خویش را در انتخابات ۱۴۰۰ اجرا می‌کردند که این بار با شعار [ترس از انقراض جمهوریت] جامعه‌ی اصلاح‌طلبان و سران و بزرگان این نحله‌ي فکری را هدف قرار دادند و از رقیب خویش هیولایی ترسناک ساختند و معدود رهبران سالم جنبش اصلاحات را مجبور به اعلان نظر و حمایت از نامزد هم‌حزبی خویش «رییس اداره‌ی بیمه و کارمند برکنارشده‌ی بانکی دولت فعلی» تحت فشار قرار دادند و برخلاف تصمیم برآمده از نهاد اجماع‌ساز عمل کردند تا اینک شاهد پایان تلخ حضور خاتمی در میدان سیاست باشیم و قامت خمیده‌ی بهزاد نبوی را خمیده‌تر و شیخ رنج‌دیده در حصر ۱۱ ساله را همراه با خویش یک‌بار دیگر، یک گام در پس آرای باطله قرار دهند و حیثیت و شرافت سیاسی و اجتماعی انسان‌های بزرگ را این‌گونه لگدمال و در مقابل ملتی قرار دهند که این‌بار تصمیم مستقلانه‌ای را گرفته بودند!

انتخاب جناب رییسی به عنوان رییس جمهور فارغ از هر روش و شیوه‌ای در انتخابات، پس‌لرزه‌های فراوانی برای جنبش اصلاحات ایران به‌همراه داشت که مهم‌تر از همه، واکنش منفی بدنه‌ی اصلاح‌طلب در برابر فوبیای تزریق شده‌ی برخی احزاب ثروت‌طلب در برابر دروغ بزرگ «انقراض جمهوریت» بود و پس‌لرزه‌هایی چون پوست‌اندازی نیروی انسانی در ساختار اصلاحات، نوسازی در ادبیات گفتمانی، به تاریخ سپردن احزاب و گروه‌های چپاول‌گر، کنار زدن آقایانی چون کرباسچی‌ها، مرعشی‌ها و البته عبور تلخ از خاتمی‌ها‌، نبوی‌ها و شیخ محصور و بازگشت به اندیشه‌ی زلال گفتمان اصلاح‌طلبانه با رویش فرزندان نسل روشنگر و روشن‌فکران جوان.
*کوشنده‌ی مدنی

نویسنده : مظفر امیدی* | سرچشمه : سیمره582(5 تیرماه1400)
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : 0
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.