امروز : جمعه, ۸ تیر , ۱۴۰۳ - 22 ذو الحجة 1445
اهمیت دانش در شاهنامه
از طرفی، رسانه ابزاری است برای رساندن پیام. رسانه انواع گوناگونی دارد: رسانههای جمعی مانند رادیو، تلویزیون، کتاب، مطبوعات…؛ رسانههای الکترونیکی مانند تارنماهای خبری، بیلبوردهای اطلاعرسانی و...
رسانههای اجتماعی مانند فیسبوک، توییتر(ایکس)، گوگل پلاس، تلگرام، واتساپ و…
آنگونه که آمد اگر رسانه را ابزاری برای رساندن پیام بدانیم، کتاب نیز گونهای رسانه است؛ رسانهای که پس از ظهور صنعت چاپ، هم از لحاظ ریخت(شکل) و هم از نظر درونمایه (محتوا) توسعه و گسترش یافت. کتاب بهسان یکی از قدیمیترین رسانهها و به علت ماندگاری؛ طرفداران زیادی دارد..
کتاب رسانهای جمعی با مطالب ثبت شده و قابل انتقال و بازیابی است که در تکامل فردی و اجتماعی نقشی برجسته، حساس و سازنده دارد.
در اهمیت کتاب برای تکامل جامعهی انسانی همین بس که همهی ادیان آسمانی و رجال بزرگ تاریخ بشر از طریق آن جاودانه ماندهاند و روابط فرهنگی تقویت شدهاست.
یکی از مهمترین کارکردهای رسانهها، دانشافزایی و روشنگری است. شاهنامه که کهنترین رسانهی ایرانیان است نیز همواره بر دانش همراه با بینش تاکید ورزیدهاست. ارج و ارز دانش در این نامهی گرانسنگ موج میزند؛ نشان به آن نشان که در داستانهای گوناگون و در سراسر شاهنامه، بیتهایی دربارهی دانش و دانایی هست که گویای ارج و ارز فراوانی است که فردوسی به دانش مینهادهاست. دانشمند توانا و پیروز و راه او به سر منزل مقصود روشن هموار است.
«توانا بود هرکه دانا بود
ز دانش دل پیر برنا بود»
این بیت به سان شعاری مقدس همهی ایرانیان بلکه مفهوم آن را همهی جهانیان در نظر دارند.
مصراع نخست این بیت تاکید دارد که هرکسی که دانا باشد قطعا تواناست؛ یعنی توانایی در دانایی است، چیزی که دانشمندان علوم ارتباطات چون مارشال مک لوهان اکنون به این گفتهی فردوسی رسیدهاند.
شاهنامه، نامهی آگاهی و رسانهی دانایی است. رسانه آدم را دانا و آگاه میکند؛ بدین روی است که دیکتاتورها از رسانههای جریانساز و تاثیرگذار هراس دارند و میترسند و تاب تحمل آنها را ندارند…
ثابت شده در هر کجای جهان که پای رسانه زودتر باز شده مردمان آن دیار داناتر و هوشیارتر بوده و هستند، حتا به واسطهی رسانهها موضوع مطالباتشان جمعی است نه فردی و شخصی.
شاهنامه نیز بهسان رسانهای حرفهای و جریانساز همواره در پی هویتسازی و بیداری ایرانشهر بوده هرچند در دنیای سفلهپرور، بارها به این اثر سترگ و ورجاوند ستمها شد اما صدای رسای شاهنامه خاموش نشده و این روزها در هر کوی برزن، این صدا بَرزتر و شنیدنیتر شدهاست.
کسی کو به دانش توانگر بود
ز گفتار و کردار بهتر بود
یکی از مشخصات کمنظیر شاهنامه این است که فردوسی در سرودن این اثر گرانسنگ به هیچ روی اصول مورد قبول فرمانروایان روزگار اعم از سامانیان و غزنویان و… را رعایت نکرده است. وجود رستم به تنهایی مهر تاییدی است دربارهی استقلال شخصیت اخلاقی و انسانی و پهلوانی و حق اعتراض فرمانبران در برابر ستم و بیداد و استبداد و فساد فرمانروایان به شمار میرود.
چو خشم آورم شاه کاووس کیست؟
چرا دست یازید به من ، توس کیست؟
مرا زور و فیروزی از داور است
نه از پادشاه نه از لشکر است
که آزاد زادم نه من بندهام
یکی بندهی آفرینندهام
«فردوسی منادی عزت و اصل و نسب ملت ایران و مطهر ضمیر ناآگاه جامعهی ایرانی است.
سالهاست که در مدارس، انتشارات، رادیو و تلویزیون و سینما جای فردوسی و شاهنامه تقریبا بهکلی خالی است. در سینما و تلویزیون پرچم پهلوانان کشور آفتاب تابان به جای درفش اژدها پیکر رستم در اهتزاز است و بازیگران و پهلوانان و قهرمانان یونانی و رومی و سامی و مغول و اروپایی و آمریکایی و ژاپنی و … خاطرهی رستم و سهراب و اسفندیار را از یادها زدودهاند.»
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.