امروز : پنج شنبه, ۱۴ تیر , ۱۴۰۳ - 28 ذو الحجة 1445
انسان توسعهیافته جامعهی توسعهیافته
واژهی توسعه(Development) از واژگانی است که نقش پُررنگی در ادبیات سیاسی و مدنی جامعهی کنونی ما دارد. مفهوم این واژه در زبان انگلیسی به معنی بسط یافتن، ایجاد کردن، تکامل و پیشرفت است.
در این یادداشت کوتاه برآنیم تا انسان توسعهیافته و نقش او را در ساختن جامعهای ایدهآلی و به عبارتی درستتر جامعهی مدنی بررسی کنیم و آنگاه برخی ویژگیهای جامعهي مدنی را که انسان توسعهیافته آن را ساخته و قوام و پایداری این جامعه به همین انسانها بستگی دارد، بیان کنیم.
مفهوم توسعه از زمانهای بسیار دور مورد توجه حکمرانان و سیاستمداران بودهاست. توسعه به شکل امروزی آن پس از جنگ جهانی و بهویژه یکدهه پس از آن با استقلال کشورهای آسیایی و آفریقایی بیشتر به چشم میآید.
در کشور ما نیز این مفهوم با نهضت مشروطیت آغاز میشود و مورد توجه قرار میگیرد. اما از آن زمان تا کنون توسعه در ایران در ریختهای گوناگون آن (سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی) درگیر یکسری مسایل و مشکلاتی بوده و هست و به عبارتی دیگر ایران تا کنون رنگ توسعه را به معنی واقعی آن به خود ندیده است. این موضوع دلایل خاصی دارد که در این یادداشت نمیگنجد که در مجالهای پسین به آن خواهیم پرداخت.
من در یادداشت میخواهم بگویم که برای اینکه جامعهای توسعهیافته داشته باشیم نخست باید آدمهای توسعه یافته داشته باشیم؛ زیرا انسان توسعهیافته جامعهای توسعهیافته، ایدهآلی و مدرن میسازد نه انسانهای بیمار، غیراجتماعی که با اصول اولیهی شهروندی و حقوق در پیوند با آن، آشنا نیستند.
به دیگر سخن باید میتوان گفت توسعهی انسانی بسی مهمتر و تاثیرگذارتر از توسعهی اقتصادی، سیاسی و حتا فرهنگی است.
به عقیدهی مایکل تودارو جامعهشناس مشهور غربی، توسعه یک جریان چندبعدی است که مستلزم تغییرات اساسی ساخت اجتماعی، طرز تلقی عامهی مردم و نهادهای ملی و نیز تسریع در رشد اقتصادی، کاهش نابرابری و ریشهکن کردن فقر مطلق مردم است.۲
بر اساس گفتهی تودارو توسعه باید نشان دهد که مجموعه نظام اجتماعی، هماهنگ با نیازهای متنوع اساسی و خواستههای افراد و گروههای اجتماعی در داخل نظام، از حالت نامطلوب زندگی گذشته خارج شده و به سوی وضع یا حالتی که از نظر مادی و معنوی بهتر است، سوق یابد.
از طرفی دیگر توسعه باید «درونزا» باشد تا «برونزا» یعنی حرکت توسعه باید از درون جامعه آغاز شود یعنی خودجوش و درونی باشد اگر چنین نباشد توسعهای اتفاق نمیافتد.
بدین روی، توسعه با چندین کارخانه و تولید کالا و چندین رسانهها آغاز نمیشود هرچند اینها ابزارهایی برای توسعه و دموکراسی هستند اما بسنده نیستند زیرا ما انسانهای توسعهیافته و با سواد میخواهیم تا این ابزارها را در اختیار و به کار گیرند تا جامعه رشد و تعالی یابد. پس توسعه با مردم، با آموزش و پرورش مدرن، آموزش و پرورشی که انسان به معنای واقعی میسازد؛ همچنین توسعه با سازماندهی و انضباط آغاز میشود نه با «استاندار ویژه»! در استانی چون لرستان ما انسان توسعه یافته و شهروند مسئول، مطالبهگر، منتقد و قانونگرا نیازمندیم. حالا اگر یک چهرهی ملی و با کارنامهی درخشان مدیریتی بیاید سکاندار استان لرستان شود اما کارمندان و مردم مطالبهگر و توسعه یافته نباشند چه سود؟ برای نمونه افرادی به عنوان مدیر در سطح استاندار و معاون استاندار در این استان خدمت کردهاند اما چون گرفتار حواشی پر رنگتر از متن بودهاند، هیچگاه نتوانستند کارنامهی قابل قبولی از خود بروز دهند و نهایتاً با نارضایتی مردم اینجا را ترک کرده و به جای دیگر رفتهاند. جالب است! همین افراد در دیگر استانها موفق ظاهر شدهاند! چرا آیا اینها عوض شدهاند؟ خیر. بلکه مردم آن سامان با ما فرق دارند. به دیگر سخن؛ شهروندان هوشمند و توسعهیافته و مطالبهگر مدیران را وادار به حرکت میکنند. همچنین رسانههای قدرتمند البته قدرت به معنی زور بازو نیست بلکه به معنای دانایی و سواد آن هم از نوع سواد رسانهای، این نوع رسانههاست که افکار عمومی را هدایت میکنند و همچنین مدیران را. آیا ما این چنین هستیم؟ رسانههای ما از چنین قدرتی برخوردارند؟ با دریغ باید گفت: نه. همهی ما به آموزش نیازمندیم، آموزشی کاربردی تا نگرش و بینش ما را نسبت به جامعه و اطرافیانمان تغییر یابد. وقتی ما انسان توسعهیافته داشته باشیم همهچیز بر مدار قانون و ضابطه میچرخد، رابطه رنگ میبازد و کفهی قانونمندی سنگینتر میشود و اینگونه است که یک جامعهی توسعهیافته و مدنی با ویژگیهای زیر خواهیم داشت:
ویژگیهای جامعهی مدنی
سازوکار جامعهی مدنی راه را برای کانالیزه و به فعلیت رساندن خواست و ارادهی شهروندان فراهم میآورد؛ بهطوری که اعضای این جامعه دارای حقوق و تکالیف مشخص و تعریف شدهای هستند و میتوانند پیوندهای متقابل ارتباطی را ایجاد و مشارکت فزاینده و مستقیمی را که مبتنی بر برابری است، هموار سازند.
ویژگیهای جامعهی مدنی را میتوان مواردی مانند نکات زیر عنوان کرد:
۱- قانونمند بودن
۲- کنترل اجتماعی درونی از نوع کنترل کمهزینه، پایدار و داوطلبانه
۳- فعالیت و مشارکت مدنی
۴- حضور مجموعهی نهادها، تشکلها، انجمنهای مستقل از دولت
۵- توجه به محوریت گفتوگو در مناسبات
۶- گسترش پلورالیسم و تکثرگرایی
۷- گسترش و ترجیح روابط مدنی بر روابط خویشاوندی
۸- شفافیت در سیاستها، برنامهها و اقدامات
۹- حفظ منزلت فرد و ممانعت از انحلال آن در دولت
۱۰- اهمیت به نخبگان و ایفای نقش کلیدی آنها
۱۱- حضور واسطههای ارتباطی آزاد و مستقل
۱۲- پایداری دولت (فقیهی و دیگران،۱۱:۱۳۹۰)۳
امیدواریم روزی فرابرسد که همهی ما بهسان شهروندانی توسعهیافته در برابر جامعه و آنچه به سرنوشتمان پیوند دارد احساس مسئولیت کنیم. ایدونباد!
پینویسها:
۱-(فرایبرگ و هتن،۱۹۸۵،ص۲۲۰ نقل از ص ۱۵ ارتباطات توسعه در جهان سوم ترجمهی دکتر علیاکبر فرهنگی و دیگران، موسسه خدمات فرهنگی رسا، تهران چاپ اول ۱۳۹۰٫
۲- همان صفحهی ۲۷
۳- ارتقای سواد رسانهای لازمهی تحقق جامعهی مدنی، نوشتهی نفیسه زارعکهن، فصلنامهی رسانه، سال بیستو پنجم شمارهی ۴ شمارهی پیاپی ۹۷٫
انسان توسعهیافته، , توسعهی یافتگی، , جامعهی توسعهیافته، , جامعهی مدنی، , دکترکیانوش رستمی، , هفتهنامه منطقهای سیمره،
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.