امروز : سه شنبه, ۱۲ تیر , ۱۴۰۳ - 26 ذو الحجة 1445
از خرمآباد تا پایتخت فرهنگی قوم لُر:
![](https://avayeseymare.ir/wp-content/themes/news-islamic/img/none.png)
نگاهی به وضعیت تولیدگری فرهنگی (موسیقی، ادبیات، صنایع دستی، و سینماگری قومی)دکتر کیانوش زهراکار:* همانطور که در نوشتار قبلی (رجوع شود به سیمره شماره ۳۷۵) بیان شد، پایتخت فرهنگی اصطلاحی است که به حوزههای مهم فرهنگی در یک قلمرو فرهنگی خاص اشاره میکند. پایتختهای فرهنگی علاوه بر پیشینهی تاریخی، در تولید، انتشار و بسط آثار […]
نگاهی به وضعیت تولیدگری فرهنگی (موسیقی، ادبیات، صنایع دستی، و سینماگری قومی)
دکتر کیانوش زهراکار:* همانطور که در نوشتار قبلی (رجوع شود به سیمره شماره ۳۷۵) بیان شد، پایتخت فرهنگی اصطلاحی است که به حوزههای مهم فرهنگی در یک قلمرو فرهنگی خاص اشاره میکند. پایتختهای فرهنگی علاوه بر پیشینهی تاریخی، در تولید، انتشار و بسط آثار فرهنگی متنوع آن قلمرو خاص، دارای مرکزیت بوده و به نوعی نماد یک هویت ملی، قومی یا مذهبی محسوب میشوند.
کسب جایگاه مرکزیت یا پایتخت فرهنگی برای هر شهر و دیاری علاوه بر منافع فرهنگی، مزایای اقتصادی- عمرانی و شناختگی درپی خواهد داشت. علت این امر هم توسعهی گردشگری، افزایش تولیدگری خصوصاً در حوزهی فرهنگی و کالای قومی و نیز افزایش سرمایهگزاری و انتقال سرمایههاست.
داشتن مرکز فرهنگی علاوه بر دیاری که مرکزیت مییابد برای همهی مردمان آن قوم، ملیت و مذهب دارای مزایای روانی اجتماعی نظیر هویت بخشی یا استحکامبخشی هویتی در سایهی افتخار کردن به هویت است.
به نظر میرسد یکی از عوامل ایجاد کنندهی تزلزل هویتی و واگرایی در بین لُرزبانان و نیز توسعهنیافتگی در مناطق لُرنشین همین نداشتن یک مرکزیت فرهنگی قوی و دارای منزلت ملی و منطقهای است.
خرمآباد بزرگترین شهر لُرنشین ایران است. شهری که دارای صبغهی تاریخی فراوان بوده و بر تمدن خایدالو و تاریخ شاپورخواست تکیه دارد. شهری که چند صدسال پایتخت اتابکان لُر کوچک بوده و مرکزیت حکومت والیان لُر فیلی را تجربه کردهاست.
خرمآباد شهری است که با تکیه بر عوامل تاریخی و نیز جایگاه سیاسی کنونی در تقسیمات کشوری، میتواند خود را اولویت اول مرکزیت یافتن فرهنگی قوم لُر قلمداد و معرفی کند. حال سوال مهم این است خرمآبادی که پرجمعیتترین شهر لُرنشین و جز محدود شهرهای دارای هویت تثبیت شده و تاریخی قومی در ایران است میتواند نشان پرافتخار پایتخت فرهنگی قوم چند میلیون نفری که وارث تمدنهای بزرگ کاسیت، عیلام و ماد است را بر گردن بیاویزد.
برای پاسخ دادن به این سوال باید ذکر کرد که مهمترین جلوهگر مرکزیت یافتن فرهنگی، تولیدگری فرهنگی است. در عصر کنونی که عصر ارتباطات، رسانه، و نقل و انتقال سریع اطلاعات و تولیدات است، نقش تعیین کنندهی محصولات فرهنگی (سینما و تئاتر، ادبیات و شعر، نقاشی و خوشنویسی، موسیقی، مجسمهسازی، معماری، عکاسی و صنایعدستی) در انتقال افکار، ارزشها و هنجارها بسیار بیشتر از گذشتهاست لذا صنعتگری و تولیدگری فرهنگی میتواند نقش بنیادی در حفظ و توسعهی فرهنگها و نیز پیشگیری یا درمان آسیبهای فرهنگی ایفا کند. با توجه به اینکه عدم شناخت هویت مهمترین آسیب فرهنگی و زمینهساز سایر آسیبها در این حوزهاست، تولیدگری فرهنگی در حوزهی فرهنگهایی که در خصوص هویت با نقصانهایی روبهرو هستند، نقش بنیادی در رفع این نقصانها و تشکیل یا تثبیت یکهویت مشترک و مستحکم ایفا میکند.
لازم به ذکر است که تولید فرهنگی جهت اثرگذاری بنیادین باید از لحاظ کیفی و زیباشناختی دارای تنوع، جذابیت، بینشمداری، اصالتنگری، هویتبخشی، بهروز بودن و تناسب داشتن با نیازهای روز اقشار مختلف درون جامعهای و نیز برون جامعهای که قصد شناساندن و ارتقای جایگاه فرهنگ خود در بین آنها را داریم، باشد.
حال سؤال این است که وضعیت خرمآباد در خصوص تولیدگری فرهنگی مبتنی بر فرهنگ بومی قوم لُر چگونه است؟ با در نظر گرفتن موانع اقتصادی و حقوقی در خصوص رشد صنایع و محصولات فرهنگی خصوصاً در حوزهی فرهنگهای محلی و نیز بررسی کمی و کیفی تولیدات فرهنگی ارائه شده از طرف مؤسسات، سازمانها و کنشگران فرهنگی خرمآباد بهطورکلی میتوان نمرهی متوسطی برای این شهر در نظر گرفت.
در حوزهی موسیقی که قویترین عرصهی تولید محصولات مبتنی بر فرهنگ قومی در شهر خرمآباد است، از لحاظ کمی ارائهی تولیدات موسیقی تقریباً مناسب ولی از لحاظ کیفی متوسط است چون تولید و انتشار این محصولات در اکثر موارد (به استثنای آثار استاد رحمانپور و آثار محدود دیگر) بدون پشتوانهی بینشی انجام میگیرد و فاقد اصالتنگری لازم در حوزهی انتقال ارزشها و هنجارهای ارتقا دهنده و نیز زبان اصیلِ و مفاهیم هویتبخش است.
یکی دیگر از حوزههای بسیار کارا برای تولیدگری فرهنگی حوزهی زبان، شعر و ادبیات است. به قول استاد لُرستانی ادبیات فارسی ایران و جهان، زنده یاد عبدالحسین زرینکوب، ادب یا ادبیات عبارت است از آنگونه سخنانی که از حدّ سخنان عادی، برتر و والاتر بودهاست و مردم، آن سخنان را در میان خود، ضبط و نقل کردهاند و از خواندن و شنیدن آنها دگرگون گشته و احساس غم، شادی یا لذّت کردهاند (زرّینکوب، عبدالحسین. «آشنایی با نقد ادبی». انتشارات سخن، ۱۳۷۴، ص۲۵).
این تعریف بهخوبی بیانگر نقش و کارکردهای هویتی، سنتی و هیجانی-اجتماعی ادبیات است. با توجه به اینکه زبان رکن مهم هویت است و هویت عامل تاثیرگذار بر همهي کارکردهای مهم انسان محسوب میگردد باید ازهر ابزاری جهت حفظ آن استفاده کرد. اهمیت این حوزه به حدی است که گفته میشود قومي كه زبانش را فراموش کند، هويت خود را از دست میدهد. با توجه به اهمیت وافر زبان و ادبیات در حوزهی فرهنگی، در همهی کشورها و اقوام، شاهد حساسیت زیاد برنامهریزان و دست اندرکاران فرهنگی نسبت به آن هستیم چون زبان یکی از بنیادهای هویت اقوم است و سرپا نگاه داشتن و استحکام بخشی به آن جهت حفظ هویت قومی، یک وظیفهی همگانی محسوب میشود.
ادبیات دارای دو حوزهی مکتوب و فولکلور (شفاهی یا عامه) است و ادبیات فولکلور که شامل قصهها و افسانهها، اسطورهها، ترانهها و تصنیفها و… است که شفاهاً از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود گنجینهای برای ادبیات مکتوب محسوب میشود و لذا پرداختن به آنها، حفظ و توسعهاشان از وظایف و تکالیف فرهنگی مهم به شمار میرود.
در این خصوص متاسفانه نهادها و سازمانهای متولی فرهنگ در لُرستان و خرمآباد از جمله فرهنگ و ارشاد اسلامی و صداوسیمای افلاک توجه مطلوبی به ادبیات بومی نداشته و حتا بعضی از تولیدات آنها را در این حوزه میتوان آسیبرسان تلقی کرد. همچنین متاسفانه در بین کنشگران فرهنگی قوم لُر و خرمآباد حرکت منسجم و جامعی جهت حفظ و توسعهی ادبیات فولکلور و نیز پرداختن درست به ادبیات مکتوب که همانا نوشتاری کردن زبان لُری و استفاده از آن برای خلق آثار ادبی است، دیده نمیشود، لذا ما شاهد تدوین و نشر آثار منثور به زبان لُری نیستیم. البته قابل ذکر است در حوزهی نشر کتب شعر لُری و یا نگارش فارسی در مورد فرهنگ عامه و تاریخ لُرستان و قوم لُر حرکتهایی انجام شده که قابل تقدیر و ستایش است ولی در مسیر هدف مبتنی بر حفظ و گسترش فرهنگ و ادبیات یکی از پر افتخارترین اقوام ایرانی بسیار ناچیز تلقی میشود.
شایان ذکر است که متأسفانه امروزه به دلیل رشد و گسترش شتابان تکنولوژی، ادبیات شفاهی و فولکلورجایگاه واقعی خودش را از دست داده و مردم بیشتر به تلویزیون و رادیو و آنچه این رسانهها پخش میکنند، توجه دارند و چون صداوسیمای لُرستان نیز در این خصوص بینش مدارانه و اصالتنگر عمل نکرده و از برنامهی منسجمی جهت حفظ و توسعه ادبیات فولکلور برخوردار نیست، شاهد میرندگی بیشتری در حوزهی ادبیات شفاهی قوم لُر هستیم. علاوه بر موسیقی و ادبیات، سینماگری قومی یا قومنگارانه یکی از حوزههای مهم تولیدگری مبتنی بر فرهنگ بومی و قومی است.
سینمای قومی سینمایی است كه بیانگر ویژگیهای یک قوم است. در این خصوص هم سینمای غیر مستند و هم سینمای مستند میتواند ابرازگری کند. در فرهنگ لُری با اینکه در بخش سینمای غیر مستند فیلمهایی مثل نامزدی، خون بس، آرزوهای زمین تولید شدهاست ولی در مجموع میتوان عملکرد نهادهای فرهنگی و نیز فعالان فرهنگی لُر در خصوص سینمای مستند و غیر مستند قوم لُر را ضعیف قلمداد کرد.
صنایع دستی را نیز میتوان از ارکان اصلی فرهنگ قومی دانست که در تولیدگری فرهنگی باید به عنوان یک محور اصلی به آن نگریسته شود. صنايع دستي معرف فرهنگ و هنر قومی و بيانگر صنعت و هنر نياكان و نمايشگر ذوق و هنر مردم هرقومی است. با توجه به اینکه صنایع دستی هر قوم و ملتی را معرف ذوق و خلاقیتهای آنان در پاسخ به ضرورتهای مادی و معنوی در مرحله مشخصی از گسترش تاریخ آنها دانستهاند میتوان صنایع دستی را دارای کارکرد تاریخی و هویت بخشی دانست. علاوه بر این، صنایع دستی با توجه به نقش تسهیلگر آنها در شناساندن فرهنگ قومی و تعامل بین اقوام و ملتهای مختلف، مولد ارتباط بین قومی و بینالمللیاند. لُرها به عنوان يکي از اقوام بزرگ ايران که خود را وارث تمدنهای عیلام و کاسیت و مفرغ سازان بزرگ و شگفتیساز دنیا میدانند، تأثير بسزايي
در رشد صنايعدستي ايران زمين داشتهاند. جاجیم بافی، حصیربافی، چله یا ریسمانبافی، گیوه دوزی،چوغا بافی، ورشوسازی، نمد مالی، قالی و گلیمبافی از جمله صنایع دستی قوم لُر در مناطق مختلف لُرنشین هستند که بعضی از آنها هزاران سال در بین این قوم قدمت دارند.
متاسفانه در زمینهی تولید انبوه و استفاده اقتصادی و فرهنگی و نیز برند سازی صنایع دستی لُری در خرمآباد و سایر مناطق لُرنشین اقدام درخوری از طرف مسئولان و فعالان این حوزه صورت نگرفته و به عبارتی نتوانستهاند و نتوانستهایم که از این پتانسیل عظیم جهت ارتقای جایگاه قومی استفاده بهینهای داشته باشیم.
به عنوان نتیجهگیری میتواند اذعان داشت با توجه به اینکه مرکزیت یافتن واقعی خرمآباد از لحاظ فرهنگی بدون تولیدگری فرهنگی فاخر، بینش مدارانه، هویت محور و مبتنی بر فرهنگ اصیل لُری امکانپذیر نیست و نیز با اذعان به این امر که تولیدگری فرهنگی (موسیقی، ادبیات، سینما و صنایع دستی) علاوه بر ارتقای فرهنگی، رونق اقتصادی و اجتماعی زیادی برای خرمآباد و مردمان آن و نیز کلیهی لُرزبانان در بر دارد، توصیه میشود فرهیختگان، دستاندرکاران، مسئولین و نهادهای فرهنگی استان لُرستان و خرمآباد نظیر ادارهی فرهنگ و ارشاد اسلامی، میراث فرهنگی و گردشگری، و صداوسیمای افلاک
با اهمیت قائل شدن به آن و نیز ترسیم یک افق برنامهریزی شده و هدایت کنشگران حوزههای فرهنگی مختلف به این مسیر، در راه اعتلای فرهنگی- اجتماعی نه تنها خرمآباد بلکه کل قوم لُر گام بردارند. پیشنهاد میشود در این خصوص به همه خرده فرهنگهای لُری و نه فقط فئیلی و لکی توجه شود تا با این کار مرکزیت فرهنگی یافتن خرمآباد برای کلیهی لُرزبانان (بختیاریها، ممسنیها، بویراحمدیها، ایلامیها و..) امری قابل قبول و اعتنا تبدیل شود. چه اشکال دارد با هدایت شرکتهای صوتی و تصویری به سمت مشارکت در تولید و انتشار موسیقی لُری بختیاری یا مؤسسات نشر کتاب به سوی نشر کتب مربوط به ادبیات و شهر لُری و نیز تاریخ لُرهای ملایر، نهاوند، استان ایلام (درهشهر، دهلُران و آبدانان و مهران)، ممسنی و کهگیلویه و بویراحمدی به جای تمرکز بر فقط محصولات فرهنگی منطقهی خود، به کل خرده فرهنگهای لُر خدمت کرد و البته با مرکزیت یافتن فرهنگی پاداش دریافت کرد.
*عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی تهران
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.