امروز : پنج شنبه, ۱۴ تیر , ۱۴۰۳ - 28 ذو الحجة 1445
آیندهي ایران: آزادی، مدارا و عدم انتقام
ایرانِ آینده، ایرانی آباد و آزاد خواهد بود اگر ما، مایی که نسبت به وضعیت موجود معترضیم، آزادی و مدارا و عدم خشونت را در گفتار و عمل، پاس بداریم.
راهِ بلند و لغزنده و باریکی در پیش است تا به این سخن برسیم: هرچند با سخن تو مخالفم، اما حاضرم جانم را بدهم تا تو سخنت را بگویی. این را ولتر در نامهای خطاب به روسو گفته بود. دو روشنفکرِ انقلابیِ فرانسوی. این یعنی مدارا. سخنی جاودانه از حافظ در فرهنگِ ایرانیِ خودمان غنیتر از این هست:
«آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت، با دشمنان مدارا»
با دشمنت مدارا کن. با کسی که سخن و باورش، متفاوت یا مخالف با سخن و باور توست، مدارا کن. ضمن اینکه با او مخالفی، به او و باورهایش احترام بگذار. و این نگرش سبب میشود از گردونهی خشم و انتقام خارج شویم و به سوی دموکراسی واقعی، گام برداریم.
آزادی و مدارا با هم موجب رشد میشوند. آزادی یعنی به رسمیت شناختن حق دیگری در انتخابِ سبک زندگی. هر کسی آزاد است همانگونه که میخواهد زندگی کند. حدِّ آزادی تا کجاست؟ تا جایی که زندگی آزادانهی من موجب تعرض به زندگی آزادانه تو نشود.
اگر ایرانِ آزاد میخواهیم و خواهان آزادیِ واقعی هستیم، باید اهلِ مدارا هم باشیم. باید اندیشهی انتقام را از ذهن خود بیرون کنیم. چرا؟ چون خون به خون شستن، محال آمد، محال. چون با انتقام نمیشود به آزادی رسید. چون با عدم مدارا (یعنی با تعصب و حبّ و بغض) نمیتوان آزادی را چشید.
انقلابیان ما، فردایِ ۵۷، انتقام را به مدارا ترجیح دادند و آزادی را تنها برای گروه و حزب و سازمان خود میخواستند. این را تاجزاده میگوید. تاجزداه در مصاحبهای گفت ما در انقلاب ۵۷، نسبت به انتقام معترض نشدیم و سکوت کردیم. نسبت به تعرض به آزادی گروههای دیگر هم سکوت کردیم، تا آنکه نوبت به خودمان رسید.
فردایِ انقلاب، هویدا را در دادگاهی نمایشی نشاندند و بعدش چون تشنه به خون او بودند، او را کشتند. از او انتقام گرفتند. پرویز ناتل خانلری، که یکی از فرهیختهترین ادیبان ایران بود و استاد کسانی مانند زرینکوب و شفیعی کدکنی، چون در رژیم شاه، ۳۷ روز وزیر بود، از سوی انقلابیون مورد تعرض و اهانت قرار گرفت و کسی اعتراض نکرد. عمادالدین باقی مینویسد که در یک سال پس از انقلاب، حدود ۲۰۰ نفر از سران رژیم شاه اعدام شدند. چون همه به فکر انتقام بودند.
حالا بیایید اینها را مقایسه کنید با کار نلسون ماندلا. ماندلا ۲۷ سال در زندان بود. بعد از ۲۷ سال که از زندان آزاد و در انتخابات نامزد شد و رای آورد، زندانبان خود را معاون اول خود کرد!! مگر میشود؟ بله شد. و همین کار نام او را جاودانه کرد. ماندلا گفت ما به فکر انتقام از سفیدپوستان نیستیم و همه با هم باید برای پیشرفت و دموکراسی تلاش کنیم.
اینها را نوشتم که بگویم اگر کسی از شناخته شدههای ملی و محلی، آنگونه که ما میخواهیم، به حکومت فحش نداد، ما هم او را فحش باران نکنیم. اگر کسی استوری اعتراضی نگذاشت و از اعتراضها حمایت نکرد، او را زیر مشت و لگدِ دشنام نگیریم. با فحش به مخالف به دموکراسی نمیرسیم. با هم مدارا کنیم و آزادی همدیگر را به رسمیت بشناسیم. تند نرویم. تب نکنیم. آهسته و پیوسته گام برداریم. به فکر انتقام نباشیم. واقفم که هنوز راهِ درازی در پیش داریم. اگر تند برویم، زود خسته میشویم. به قول بازرگان، باران را به سیل ترجیح دهیم. دربارهی تجربه دیگر کشورها بیشتر بخوانیم. از تجارب دیگر کشورها در دوران گذار بهره ببریم.
اینگونه نباشیم، باز هم دیر نیست که پشیمان شویم….
*دانشجوی دکترای ادبیات عرفانی
*هرگونه برداشت و تلخیص از مطالب این تارنما بدون ذکر منبع ممنوع است و پیگرد قانونی دارد.
آزادی، , آیندهي ایران، , دکترمرتضا ادیب، , عدم انتقام، , هفته نامه منطقهای سیمره،
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.