امروز : یکشنبه, ۱۰ تیر , ۱۴۰۳ - 24 ذو الحجة 1445
فقر فرهنگی بدتر از فقر اقتصادی است
جای بسی تأسف است که برخی بیفرهنگی خود را پشت چهرهی تاریخی و فرهنگی خود پنهان میکننند. اگر آستینها را بالا نزنیم و اقدامات لازم را به جا نیاوریم، در آیندهی بسیار نزدیکی کشوری با جمعیت بیفرهنگ خواهیم بود. از سوی دیگر اگر فقر فرهنگی به خوبی مدیریت و درمان نشود بهطور حتم و یقین فقر مادی و نداری را تشدید و رفتارهای اجتماعی را دچار چالش میکند. ما به این دلخوشیم که ادامه دهندهی یکی از فرهنگها و تمدنهای دنیا هستیم اما اگر اندکی منصفانه و بدون تعصب خشک و خالی به قضیه نگاه شود، عکس این ادعا برایمان اثبات خواهد شد.
فقر فرهنگی در خانوادهها از آسیبهای جدی است و بهعنوان عاملی بازدارنده میتواند جامعهای را به سمت و سوی انحطاط و قهقرا بکشاند و از دستیابی به اهداف والا باز دارد.
فرهنگ یعنی آموزش و درک قانون در قالب شهروندی و رعایت آن از طرف مردم که باعث شکوفایی و رشد اجتماعی میشود و عدم آن بروز و رخداد ناهنجاریهای شهری است. در حال حاضر فرهنگ پایش میلنگد؛ چندین مؤسسه، سازمان و گروه خیریهی مردمنهاد هستند که نمیگذارند شکمی گرسنه بماند ولی آیا جایی و یا مکانی هست که دست فرهنگ را بگیرد؟ ای کاش به اندازهی باشگاههای پرورش اندام (که مخالفش نیستیم) مراکز پرورش تفکر و افکار فرهنگی داشتیم تا پای زخمی و لنگان فرهنگ را بگیرد و از زمین بلند کند. فرهنگ که لنگ بزند فضای مجازی میشود جولانگاه عدهای شیاد و خودخواه که از سادگی مردم استفاده میکند.
حضور و رونق کسب و کار دعانویسان یکی از مثالهای بارز برای وجود فقر فرهنگی در این شهر است.
در تابلوهای باشگاههای ورزشی عبارتِ «باشگاه ورزشی و فرهنگی» را نوشتهاند که در برخی از این باشگاهها از فرهنگ خبری نیست! امروزه فقر فرهنگی در ورزش بیداد میکند. در این مدت کوتاه آنچه که پیش از همه نگاهها را به خود معطوف ساخته فحاشیها، رفتارهای غیرورزشی توأم با خشونت، بیاحترامی و بازیکنسالاری است. کمیتهی انضباط و کمیتهی اخلاق اسامی بیمسمایی هستند که بود و نبودشان محرز نیست اما نباید هیچگاه فراموش کرد که بیفرهنگی از درون جامعه است که به مکانهای ورزشی انتقال یافته است. در ادارات هر کارمندی حتا به دلیل اینکه از چشم و ابروی ارباب رجوع خوشش نیامده آزاد است کارش را انجام ندهد. متوسط ساعت روز کاری در ایران کمتر از یک ساعت و سی دقیقه است؛ دلیل آن نبودن فرهنگ کار، فقدان انگیزه، تنبلی و بیمسئولیتی افراد است به ارباب رجوع به جای تکریم ارباب رجوع تحقیر ارباب رجوع را به جا میآروند و به صورت طلبکارانه با وی برخورد مینمایند.
در برخی از کارمندان، خوی و سیرت چاپلوسی، زیرآبزنی و از زیر کار دررفتن زرنگی تلقی میشود کسی که رشوه ندهد کارش را انجام نمیدهند.
ـ برای انجام کارم به یکی از ادارات مراجعه کرده بودم. به کارمند مربوطه گفتم جناب من کار واجب و ضروری دارم در صورت امکان کارم را زودتر انجام دهید چون داشت با گوشی بازی میکرد و در جواب گفت: نرمال انجام دهم یا اکسپرس؟ کشوی میز را بیرون کشید و پولها را نشان داد! در جواب گفتم: شما نمایندهی چندین شهید هستید که پشت این میز نشستهاید، خیلیها حسرت این میز و صندلی را میخورند تا به مردم خدمت کنند نه اینکه مثل شما رشوه بگیرند!! گفت:« شوخی کردم.»در صورتی که اگر میگفتم اکسپرس بایستی پول میدادم.
ـ به یک جشن عروسی دعوت شدهبودم، خواننده در حین اجرای برنامه بود که دیدم عدهای از جمعیت حاضر در سالن با سرعت زیاد سالن را ترک میکنند. یکی از آقایان گفت: ناصر چرا نشستی پاشو. پرسیدم مگر چی شده؟ به خیال خودم زلزله آمده و من متوجه نشدم. گفت: میرویم سالن غذاخوری تالار. با خودم گفتم: یعنی چه؟ باور کنید دو سه تا از بچههای خردسال زیر پای مردم مانده بودند و گریه و زاری میکردند.
ـ نشانههایی از بیفرهنگی ما: رعایت نکردن حقوق دیگران در رانندگی، پارک کردن خودرو جلوی در و پارکینگ دیگران، فحاشی، دعوا، حسادت، چشم و همچشمی، خشونت، کشیدن سیگار در مکانهای عمومی، رهاکردن زبالههای خانگی و صنعتی در سطح شهر و روستا و طبیعت، مصرف بیرویه آب، دروغ، پاک نکردن برچسب از اشیا تازه خریداری شده مثل عینک و …، عدم آشنایی با آپارتماننشینی، به مسخره گرفتن افراد، بیاحترامی به دیگران، دخالت در زندگی دیگران، کارتهای بانکیمان رمز دارد اما وقت خرید بیش از نود درصد فروشگاهها و حتا مراکز دولتی به جای آنکه از ما دعوت به ورود رمز کنند رمزمان را میپرسند آیا ما بیسوادیم و یا فرهنگ استفاده از خدمات بانکی مدرن را نداریم، استفاده از بوق ماشین برای بازکردن در منزل و پارکینگ و سلام و علیک با دیگران، انواع ویراژهای خیابانی، اشغال پیادهروها توسط مغازهداران، نوشتن آگهیهای تبلیغاتی و یا زدن برچسبهای تبلیغاتی به دیوارها و درِ منازل، انداختن آب دهان به کف کوچهها و خیابانها، استفادهی نابهجا از موبایل، کندوکاو در زندگی دیگران، در صف نذری مردم سر هم میزنند، انداختن زبالهها به جویها و …
رانندهی خودروی شاسی بلند شیشههای برقی را بالا میدهد صدای موسیقی را باز میکند، وارد پمپ بنزین میشود، اشغالها را از پنجره بیرون میاندازد! پول دارد اما فرهنگ و منش و ادب اجتماعیاش زیر صفر است
فکر میکند چون پول دارد اما فرهنگ و منش و ادب اجتماعیاش زیر صفر است.
مشکل از آنجا شروع شد که سطح درآمد برخی از سطح فرهنگیشان جلو زدهاست.
فرهنگ به ارث نمیرسد بلکه به دست میآید.
فرهنگ به مدل ماشین نیست به مدل افکار و رفتار است.
«برای کشتن یک جامعه روش ساده به کار گیرید بر فرهنگ آنان تمرکز کنید ابتدا کتاب را از آنها بگیرید و بعد سرشان را درون تلویزیون فرو کنید.» (کارل بوبر)
بزرگترین خلأ و کمبود در حوزهی فرهنگ پایین بودن سرانهی مطالعه و کتاب است که از ۱۷ دقیقه به ۱۳ دقیقه کاهش یافته و استفادهی روزانه از تلفن همراه به حداقل ۹ ساعت رسیده است.
وضع پارکهای شهر از حیث رعایت بهداشت توسط مردم واقعاً افتضاح است.
به هر پارکی رفتم اکثر مردم پوست تخمهها، میوهها و لیوانهای یکبار مصرف را به زمین میاندازند. تا یادم نرفته به این موضوع اشاره نمایم در خارج از کشور بودم با رفیقم به یکی از پارکهای شهر رفتیم. در نزدیکی ما بچههای خردسال به اردوی یک روزه آمده بودند. همین بچهها به هنگام ترک پارک، تمامی زبالهها را داخل نایلون گذاشته و جهت ریختن به صندوق زباله به داخل شهر بروند. این فقر فرهنگی است که در خیابانها زباله میریزیم و از تمیزی و زیبایی خیابانهای اروپا و سایر کشورها تعریف میکنیم. همه ساله کنفرانس جهانی توالت در سنگاپور تشکیل میشود و در برگزاری این کنفرانس ایران را دعوت نمیکنند به خاطر اینکه توالتهای ایران استاندارد نیست.
ـ فقر این است که هر سال عاشورا را به مردم نذری بدهی و یا با پای پیاده به کربلا بروی اما ندانی فلسفهی قیام امام حسین(ع) چه بود!
ـ فقر این است که موبایلتان اپل یا آیفون جدید باشد و دو عدد از دندانهایتان خراب باشد.
ـ فقر این است که ماشین شاسی بلند و مدل بالا داشته باشی اما موقع رفتن به تعطیلات در پیادهرو شهر چادر بزنی و خانوادهات را با قورباغهها، سوسکها و پشهها در یک جا زندگی کنند!
ـ فقر این است که دم از دموکراسی بزنی ولی در خانه وقتی بچهات بشقاب را شکست نتواند از ترس برایت بگوید که بابا من بشقاب را شکستم!
ـ فقر این است که ماجرای طلاق همسایهات خانم و یا ……. زن صیغهای بقال محله را از حفظ بلد باشی اما سرگذشت و زندگینامه و مبارزات قهرمانان کشور را که به خاطر استقلال و تمامیت اراضی کشورت جنگیدهاند ندانی!
ـ فقر این است که برای تناسب اندام ورزش نکنی به جایش از غذا نخوردن و جراحی زیبایی و دارو و آمپول و کراتین کمک بگیری.
ـ فقر این است دم دکههای روزنامهفروشی بایستی تمامی تیترها را مطالعه نمایی و بعد چند نخ سیگار بخری و محل را ترک کنی.
به قول دکتر علی شریعتی: «فقر گرسنگی نیست، فقر عریانی نیست، فقر چیزی را نداشتن است اما آن چیز پول نیست طلا و غذا هم نیست
فقر همان گرد و غباری است که بر کتابهای فروش نرفته یک کتاب فروش مینشیند فقر کتیبه ۳ هزار ساله است که روی آن یادگاری نوشتهاند.
فقر همه جا را سر میکشد فقر شب را بیغذا سر کردن نیست فقر روز را بیاندیشه سر کردن است.»
برنامههای فرهنگی بدون مشارکت، همکاری و همیاری مردم شکست خورده است؛ به مردم گفتن که اخلاقمدار باشید کافی نیست باید الگوهای رفتاری به آنها آموزش داد اگر موعظه و سخنرانی اخلاقی تاثیر زیادی داشت جامعهی ما با اخلاقترین و بافرهنگترین در جهان بود برای رسیدن به فرهنگی اخلاقی باید برنامهها و راهکارهای عملی در نظر گرفته شود تا نسل فردا از درون آموزش ببینند نبایستی بیفرهنگی، زرنگی توجیه شود اجازه ندهیم بیفرهنگی فرهنگ ما شود کسی با فرهنگ و کسی بیفرهنگ به دنیا نمیآید، فرهنگ بذر دارد که باید سیستم برای رشد آن تعبیه شود.
فرهنگ، اکتسابی است، فرهنگ هم اصالت دارد هم خلاقیت فرهنگی که نتواند خود را با روز هماهنگ کند محکوم به نابودی است. در حال حاضر فضای فرهنگی مطلوب نیست؛ زیرا ترکیب فضا برحسب شایستهسالاری نیست.
فرهنگ از اقتصاد مهمتر و ارجحتر است و مهمترین شاخصهی فقر فرهنگی جهل و نادانی است. جای تأسف است که هیچ برنامهی مشخصی برای رفع این معضل بزرگ اجتماعی از طرف مردم و دولتمردان برداشته نشده است!
امروزه کتابخانههای شهرمان گرد و خاک گرفته است، راستی ریشهی این بیماری اجتماعی از کجاست؟ فقر تفکر از فقر گرسنگی هم بدتر است. در فقر فرهنگی اگر کسی اندیشه نکند فقیر است. کسی که ذاتا معلول فکری است فقیر نیست ولی اگر تعلیم درست ببیند میشود او را در ردیف افراد بافرهنگ قرار داد. حداقل اینکه قوانین را به صورتی یاد خواهد گرفت که مثلاً اشغال را از پنجره ماشین به بیرون نیندازد. در محیطی که بافت فقر فرهنگی بر آن حاکم است مادی گرایی، حسادت، غیبت کردن، چشم و همچشمی، خودشیفتگی، تکبر و خرافه پرستی درست کردن آیین و خرقههای جدید، گریز از کارهای گروهی، نابود کردن طبیعت و …. در آن حکمفرما میشود. اگر ایرانیان ادعا دارند که دارای کشوری با فرهنگ غنی هستند متاسفانه باید بدانند که آن را از دست دادهاند و این نکته پایه و اساس ندارد. ارتقای فرهنگ در مرحلهی اول در دوران کودکی در خانواده شکل میگیرد و این موضوع هیچ ارتباطی با فقر ندارد. عدهای بر این باورند که فقر اقتصادی باعث فقر فرهنگی می شود ولی متاسفانه باید گفت که کاملاً برعکس است.
حال دولتمردان؛ نجات فقر فرهنگی یک عزم ملی میطلبد تا دیر نشده بایستی یک فکر اساسی و اقدامات ریشهای با مشارکت مردم به جا آورید و اجازه ندهیم بیفرهنگی، فرهنگ ما شود.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.